واقعه فرارسرهنگ شاهنشاهی ازمنطقه سیستان
مرحوم کدخدا رضاقلی خمّر؛در زمانی که همه کس و همه جا با سواد نبودند،دروس ابتدایی و کلاسهای ملایی راطی کردو خوش خط هم طبق قول بزرگترهای مان بوده و علاقه شدید به سرودن و نوشتن شعرداشت.وی یکی از بزرگان و سرشناسان زمان خویش بوده و اکنون آرامگاه وی در قبرستان لف خمر درکنارسایربزرگان همچون:محمد شریف خان،محمد امیر خان و محمد نبی خان و...می باشد وی ابوی دکتر غلامعلی خمّر شهردارسابق سیستان است. درزمان وی،سرهنگی ازخودراضی از تهران برای زابل اعزام شد.این سرهنگ، تمام سران قبایل سیستان را دعوت و از آنها تعهد میگیرد "که اگر اتفاقی در اطراف شما بیفتد شما مسول وپاسخگو خواهید بود" و نامه ای به محمد شریف خان خمّر نیزمی نویسد که بعد از چندروز محمد شریف خان با هماهنگی میرزا رضا به زابل میروند.آنهانزدیک مقرسرهنگ می بینندکه در زیر تابلو نوشته شده است"آنکه این شیران را کند روبه مزاج ....احتیاج است احتیاج است احتیاج". نرسیده به چهارراه پادگان فعلی، میرزا به اطرافیان که سران خمّر بوده اند میگوید "برادران شما اینجا بمانید و منتظرحرکت دست من باشید. که اگر شما راگفتم ،بیایید. وقتی میرزا به هنگ میرسد نگهبان را برای هماهنگی پیش سرهنگ میفرستدتاازمقرش بیرون بیاید.میرزاچون آن شعر را در زیر تابلو توهین آمیزمی داند،دوات خود را درآورده وجواب زننده ای برای سرهنگ و شاه زیر تابلو مینویسدو منطقه را ترک میکند. سرهنگ مغرورشاهنشاهی ،بدنبال این حرکت باجرات میرزا،شبانه از سیستان متواری میشود. این کار ابر مرد تاریخ سیستان و قوم خمّر است.
فرستنده:کربلایی علی خمّر
qambarani@
- ۹۷/۰۳/۲۲