Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

مشخصات بلاگ

من کمبرانی ام
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ رستم ویعقوب ﻣﺠﻮ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ جای گرفته ام
مرابه نام جدم میرنصیرخان اعظم بخوان
وشاهانی که پی درپی همه حاکم بودند
شاه همه شاه کلات
فرزندان میرکمبربزرگ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ درلباس بلوچی قامت گرفته ام
ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
گرچه امروزکمی باآن مرام فاصله گرفته ام
لیک من بلوچی ریشه دارم
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ تاریخ قلات به نظاره بنشین
ومهاجرتی ازکلات
به سرکردگی میرامامدادخان وفرزندان شجاع به سیستان
که نوادگانش باعث این شعرشدند
سون لف خمّرومرو،بی تیرو وبی کمو مرو""
وصدهاسال است که شعرم زمزمه مردمان زابلستان است
ونمودش هم رزم هشت سال است
که جنگاوری جلوداربوده ام
نشانش خواهی،رزم عباس و42تن ازشهدای همخونم راورق بزن
امروزاگرکمبرانی ﺭﺍ به تصویرخواهی
ﻣﺮﺍﺑﺸﻨﺎﺱ،اگرچه درسجل زمانه خمّرنام گرفته ام
دانیال خمّر

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

ابزار نمایش اوقات شرعی

وضعیت آب و هوا

۱۰۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

حجت الاسلام حسین احدی (خمّر )فرزنداسماعیل ونوه بیجاروازنسل مد(محمد)دادی از میانکنگی زابل که بامهاجرت به حوزه علمیه مشهد واز آنجا به مازندران وسپس گلستان وتهران به تحصیل علوم دینی مشغول هستند.

qambarani@

  • دانیال خمّر

سکونت گاه های هم طایفه ای ها-روستای پلگی محمدشریف خان سارانی-در جنوب روستای امیر حسین در منطقه میانکنگی روستای نسبتا بزرگی است به نام پلگی محمدشریف خان که ارگ خان هنوز قابل سکونت است. همسر خان،بانو قمرنساء دختر درویش نوه سرتیپ دادالله خمّراست. بی بی ،در کنار ارگ ،زمین بزرگی را به عمو زاده اش استوار حسین سرورانی واگذار میکند و او هم ساختمان مجللی در آن بنا نمود که تا چند سال قبل که من هیرمند خدمت میکردم هنوز وجود داشت و ظاهرا یکی از مردم روستای پلگی بدنبال تصاحب آن بود اما من به او گفتم حق تخریب ساختمان را نداری و باید به وراثش مراجعه کنید. فرستنده:سرهنگ حسینعلی خمّری فرزندزمان

https://sapp.ir/qambarani

https://qambarani.blog.ir

  • دانیال خمّر

به اشتراک بگذارید و لذت ببرید!

اگرشجره خانوادگی خود را داریدویاایجاد کردید و عکسهای قدیمی نیاکان خود، داستانهاوحکایتهای خانوادگی را جمع آوری کردید، آن را برای خود نگاه ندارید! آن رابرای ادمین به آیدی زیر بفرستین تا هم طایفه ای هایتان از آن لذت ببرند. آنها خواهند توانست که به تحقیق شما کمک کرده و شاید بتوانند اطلاعات مفقوده شما را تکمیل نمایند. به واسطه تلاشهای شما، خویشاوندان دوراز هم می توانند با این روش شما را پیدا کرده و با عموزادگانی که مدتهای مدید آنها را ندیده اید ،ملاقات مجدد داشته باشید.

باتشکر-دانیال خمّر 

qambarani@


  • دانیال خمّر

سفری به درگز

شهرستان درگز،یکی از شهرهای خراسان رضوی میباشدو شهر مرزی است دو مسیر برای رفتن به درگز هست:

۱-مشهد جاده کلات درگز

۲-مشهد.قوچان.درگز

در شهردرگز یک منطقه بزرگ هست که بنام زابل قلعه معروف و زابلی نشین میباشدوکمتر کسی زابلی بلد است شاید به اندازه تعداد انگشت دست پیدا بکنی.

در یک منطقه خمّر هم سکونت داردکه خودشان را از تیره غلامعلی خمّر(زاهدان )میدانند

و همچنین روستای یاقول ۵کیلومتری درگز به طرف لطف آباد محل سکونت پدر شهیدسلیمان خمر بهمراه برادرش هست

که اصالتا از روستای محمدعظیم بالاتر از روستای کلوخی زابل میباشد.طی سفری که به شهرستان درگز(زابل قلعه) داشتم از روی عکس شهیدسلیمان خمّر فرزند بدیل به دنبال این خانواده گشتم که پس از پیداکردن و صحبت کردن با آقایان بدیل و مهدی خمّر گفتند که شهیدسلیمان خمّر وابسته به آنهانیست و آدرس دیگری به من دادند.

درمورد گذشته سوال کردم آنها اطلاعی کافی نداشتندوفقط از زاهدان آقای غلامرضاخمّر بازنشسته آموزش وپرورش که پسرعموی پدریشون بود رومی شناختند.

برای پیدا کردن زادگاه شهید سلیمان خمّر راهی روستای یاقول شدم. 

از ساکنین پرس وجو کردم درباره خانواده شهید که گفتند پدر ومادر شهید فوت کردند وکسی اونجا نیست. من هم بخاطراینکه دست خالی برنگردم به سرمزار شهید رفتم وفاتحه ای خواندم.

بعدشهیدشدن سلیمان، برادر شهید نام فرزندش را سلیمان میگذارد ایشان نیز درجوانی تصادف میکنه و از دنیا میره

بدیل پدرشهید و عموی شهید، دادخدا فرزند یارمحمد ساکن پشت آب روستای عظیم یا خمک بودند.دادخدا فامیل خودرا ازخمر به کرامتی تغییر داده است

شهید سلیمان فرزند بدیل و ازمادر کول هست. 

در مسیر برگشت یکی از اهالی روستا جلوی من رو گرفت و با لهجه شیرین زابلی ازم پرسید" دنبال که مگردی نهنه" منم گفتم" خمرو" در جواب گفت:" مه خمر هستو بنام حوا خمر فرزند محمدعلی فرزند عباس خمر" ایشان آخرین خمر آن روستا هست که بخاطر ۵فرزند خود درآنجاساکن است و غلام حمزه علی پور شوهر خدابیامرز ایشان پس از تغییر فامیل خود از خمّر به حمزه علی پور که از نگین شهربودن معروف شدند.

حسین چغانسوری(خمّر)-زهک

https://sapp.ir/qambarani

https://qambarani.blog.ir

  • دانیال خمّر

کربلایی بدیل خمّر از معتمدین شهرستان زهک فرزند موسی،بازنشسته آموزش و پرورش

مردی مومن وباتقوا وفامیل دوست که درگرفتاریهادرکنارهم طایفه ای هاست

https://sapp.ir/qambarani

https://qambarani.blog.ir

  • دانیال خمّر

هم طایفه ای خوب من با فرزندش به خوبی رفتار می کند.

از تبادل کلامی خشمگین،فحش،مقایسه بادیگران، بالا بردن صدا و اتمام حجت کردن باکودک خود پرهیزوبا حوصله به سخنان فرزندش گوش می کند.

qambarani@

  • دانیال خمّر

محمدرضا خمّر-متولدمشهد-فعال اقتصادی

شرکت بازرگانی آل روایس امارات

 آدرس شرکت:دبی-جاده شیخ زاید-شهرک موسی-33182

صادرات و تبلیغات قیر، Baseoil، پتروشیمی، نفت گاز (D2)

qambarani@

  • دانیال خمّر

سرداربازنشسته پاسدارحاج غلامرضاخمّر

ازنظامیان برجسته طایفه،که به گفته یکی ازمعتمدین؛دردوره خدمت،علیرغم گردشکاردرجه سرداری ایشان درتهران،امابامعرفی فردی دیگربه جای خودشان(که اکنون درقیدحیات نیستندوبه درجه رفیع شهادت نائل آمده اند)اوج فروتنی وتواضع خودرابه منصه ظهوررساندند.

وی بسیارباتجربه،مدیرومدبر،صبوروبرنامه ریز ودارای خصلتهای ناب اخلاقی هستندکه حیف است مردمان طایفه خمّرازپتانسیل حضورایشان درمرکزاستان سیستان وبلوچستان به عنوان یکی ازنخبگان فکری بهره نبرند.

مسئولیتهای عمده:

حضوردرجبهه های دفاع مقدس به عنوان مسئول تبلیغات گردان دردهه شصت

فرمانده سپاه خاش دردهه هفتاد

رئیس بازرسی سپاه سیستان وبلوچستان دردهه هشتاد

معاون هماهنگ کننده سپاه سلمان به عنوان آخرین مسئولیت دردهه نود

رئیس سازمان بازنشستگان سپاه سیستان وبلوچستان دردوران بازنشستگی

...غلامرضا خمّر یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس خاطرات دوران جنگ را اینگونه روایت می کند: 

یکی از توفیقات بزرگی که در زندگی نصیبم شد خدمت در سپاه و ورود به این نهاد مقدس بود آن زمان انجام کارهای فرهنگی در استان سیستان و بلوچستان در اولویت بود من در قسمت روابط عمومی سپاه کار می کردم که بعدها به نام تبلیغات و انتشارات ادامه فعالیت داد...

با شروع جنگ و حمله ی ناجوانمردانه عراق به کشور ما خیل عظیمی از ملت ایران اعم از نوجوان تا کهن سال عازم جبه های نبرد حق علیه باطل شدند مردم استان سیستان و بلوچستان نیز چون دیگر هم وطنان خود به ندای امام لبیک گفتند و راهی جبهه ها شدند.

ما در بخش فرهنگی مسئولیت های مهمی داشتیم از جمله تلاش می کردیم تا با ایجاد فضایی مناسب آمار داوطلبان به جبهه را زیاد کنیم که این کار در نوع خودش بسیار حساس و تاثیر گذار بود برای رسیدن به این هدف ما در محافل مختلف مناطق روستاها و مدارس زمینه های فرهنگی را طوری فراهم می کردیم که این اعزام ها هر چه با شکوه تر صورت بگیرد.

بخش دوم رسالتمان تشییع پیکر شهدا و انتقال پیام این عزیزان بود ان زمان هنوز بنیاد شهید تاسیس نشده بود و همه امور در دست سپاه بود پیکر شهدا را که می آوردند در کنار سایر اموات دفن می کردیم لذا برای شناسایی شهدا عکس هایشان را روی تابلو نصب می کردیم تا اینکه بعد از مشورت با مسئولین قطعه ی جداگانه ای به نام شهدا ایجاد شد.

یکی دیگر از ماموریتهای فرهنگی ما این بود که رابط قرارگاه و بچه های صدا و سیما بودیم هر وقت که جهت گزارش می امدند آنها را به محورهای عملیاتی می بردنم یا بعضی وقتها خبرهای بچه ها ی رزمنده را از طریق صدا و سیما مراکز استانها ی هم جوار کرمانشاه و سنندج مخابره می کردیم.

در واقع هم خبرنگار ی و هم کار فرهنگی می کردم حجم کار به گونه ای بود که بعضی وقتها که کارمان تمام می شد بعد از توزیع ناهار می رسیدیم و غذایی نداشتیم چند نفر از رزمندگان از خود گذشتگی می کردند و غذایی را مربوط به افطارشان بود به ما می دادند و خودشان افطاری را به تکه نانی بسنده می کردند.

یکی از رزمندگان سیستانی جوان بسیار فعال و پر تلاشی بود همیشه دوست داشتم با او مصاحبه کنم و یا عکس بگیرم اما هر وقت دوربین را می دید خود ش را مشغول کاری می کرد وقتی می گفتم می خواهم باهاتون عکس بگیرم می گفت:

برادر بگذار گمنام باشم

می گفتم : نمی خواهید نسل آینده چیزی بدانند

می گفت: نسل آینده خودش می داند که مردان باغیرتی داشتیم و رزمندهای ما چه رشادتی از خود نشان دادند.

این عزیز کسی نبود جز شهید خردمند که تا آخرین لحظه شهادتش حاضر به عکس و مصاحبه نشد و به ناچار ناگهانی از وی عکس گرفتم و شب عملیات نیز با اصرار من حاضر شد چند کلمه ای صحبت کند.

دوربین همیشه روی دوشم بود و از خیلی از صحنه ها عکس می گرفتم از شبهای عملیات لحظه وداع رزمندگان و این که چطور همدیگر را در آغوش می گرفتند و اشک می ریختند.

چه چهره های ملکوتی بودند گویی لحظه ای دیگر به وصال معبودشان خواهند رسید با دیدن این صحنه ها در پشت لنز دوربین می گریستم و با خود می گفتم: جای پای رزمنده ها گذاشتن لیاقت می خواهد

https://sapp.ir/qambarani

https://qambarani.blog.ir 

  • دانیال خمّر

سرهنگ بازنشسته ارتش ومعتمدطایفه درمنطقه خراسان،جناب ناصرکمبرانی مباشری(خمّر)متولد1332شمسی فرزندکربلایی حسین مباشری(سرآبیارشیب آب زابل)که دراخلاق ومعرفت دربین همکاران وهم طایفه ای هامشهورند.

https://sapp.ir/qambarani

https://qambarani.blog.ir

  • دانیال خمّر

حاج محمدعلی خمّری ده سوخته

بازنشسته نیروی انتظامی

منتخب شورای روستا

عضو تربیت بدنی شهرستان زهک

معتمدخاندان خمّری ده سوخته در روستای کفتارگی

https://sapp.ir/qambarani

https://qambarani.blog.ir

  • دانیال خمّر

جلوگیری از کپی کردن مطالب

کد قفل کردن راست کليک