خاطره یکی ازساکنین ده پلگی خمر:
یاد سال های گذشته بخیر که تنها وسیله ی ایاب و ذهاب بین روستاهای سیستان مینی بوس های موتور جلو بود.
خوب یادمه کسانی که هم سن وسال ما بودند و در شهر زابل درس می خواندند همیشه بعداز ظهر پنجشنبه که می شد ساعت 13 تا 14 با پرداخت یک تومان از شهر به روستای محل زندگی شون می رفتند و ساعت 6 صبح بامداد هر روز شنبه (طی سال تحصیلی) با سفره ای پر از نان تافتون پخته شده توسط مادران شان برای ادامه درس با همین وسیله ثابت نقلیه به شهر بر می گشتند ....
ایستگاه روستاهای خط جزینک وپلگی خمر در محل گاراژهای سابق روبروی پمپ بنزین بود.
اون موقع همه ی جاده های سیستان خاکی و خبری از آسفالت نبود، تو روستاها برق نبود، آب آشامیدنی مردم از انهار و در زمان جاری نبودن آب، مردم روستائی از چاهک ها آب آشامیدن خود را تامین می کردند.
Qambarani@
مهندس احمد خمرعضوهیات رئیسه تخصصی گروه مکانیک سازمان نظام مهندسی کشور،دیدگاههای خودرا درجلسه تخصصی درحضورجناب آقای اکبرترکان مشاورارشدریاست جمهوری کشورورئیس شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی کشورمطرح نمود.
وی درخصوص مباحث 22 تعمیر و نگهداری و مبحث 15 آسانسور و مبحث 19 انرژی و مبحث 3 آتش نشانی و مجریان تاسیسات که اجرایی شدن هر یک از آن ها می تواند به حفظ سرمایه ملی کمک نمایدبه ارائه دیدگاه پرداخت که مورداستقبال وتقدیر جناب ترکان واقع گردید.
Qambarani@
دکترغلامعلی خمّرمشاورشهردارمشهد-شهردارسابق زابل
آدرس: دانشگاه زابل-دانشکده ادبیات -گروه جغرافیا
آدرس پست الکترونیک:Ah.khammar@GMAIL.com
تاریخ تولد:44/10/1
رزمنده وجانباز جنگ تحمیلی
تحصیلات و توانایی های علمی(Education and Qualifications)
دیپلم:دبیرستان آزادی: رشته اقتصاد وعلوم اجتماعی؛سال1364
کارشناسی:رشته جغرافیا؛دانشگاه سیستان وبلوچستان؛سال1371
کارشناسی ارشد: جغرافیا؛ گرایش برنامه ریزی شهری ؛دانشگاه تهران؛سال1378
دکتری: جغرافیا گرایش برنامه ریزی شهری ،دانشگاه تهران . 1389
عنوان پایان نامه "ارزیابی و تحلیلی نظام شهری سیستان"
نگاهی به سوابق اجرایی دکترخمر-شهردارسابق زابل
-عضوهیات علمی دانشگاه زابل ازسال1379 ادامه دارد
-معاون طرح وبرنامه دانشگاه ازسال 1380 تا1385
-مسئول تام الاختیار آماردانشگاه ازسال1382 تا1385
-عضوکمیته ناظر برمطبوعات ازسال 1380 تا1385
-عضوکمیته اجرایی طرح طبقه بندی مشاغل 1380 تا1385
-عضو کمیته بهره وری دانشگاه 1383 تا1385
-عضو هیات امنائ دانشگاه زابل 1383 تا1385
-عضو کمیسیون دائمی هیات امنائ دانشگاه زابل 1383 تا1385
-مسئول مرکزمشاوره انتخاب رشته رایگان دانش آموزی آزمون سراسری دانشگاه درسال 1382 تا85
-عضوکمیته اجرایی اولین کنفرانس ملی بررسی راهکارهای مقابله بابحران آب- 1380 تا1385
- عضوکمیته اجرایی اولین گردهمایی وکارگاه آموزشی پرورش شترمرغ – 1382 تا1385
- عضوکمیته اجرایی دومین همایش سراسری دانشجویان زیست شناسی وفن آوری کشور-82تا85
-عضوکمیته اجرایی سیزدهمین گردهمایی دانش آموزی فیزیک ایران-سال1384 تا1385
-مجری برگزاری آزمون سراسری دانشگاه درسال 1382 تا1385
-مجری برگزاری آزمون دبیرستانهای دانشگاه درسال 1382 تا1385
-مجری برگزاری آزمون استخدام ادواری درسال1383 تا1385
-عضوبرگزارکننده نمایشگاه طوی 1و2 تا1385
عضو کارگروه راهبردی ونظارت بر انتشارات دانشگاه از 2/1391 ادامه دارد
شهردار زابل از 1392- 1393
Qambarani@
شهیدعلی خمّر
فرزند:مرحوم ابراهیم
تولد:41/1/1
شهادت:63/4/2
گلزارشهدا:زاهدان.بهشت مصطفی.قطعه4.ردیف14.شماره2
زندگینامه
علی خمر در سال 1341 در روستای خمر از توابع شهرستان زابل دیده به جهان هستی گشود. دوران کودکی را در دامن پرمهر پدر و مادر گذراند. به دلیل فقر مالی، خانواده اش مجبور شدند که از زابل به زاهدان نقل مکان کنند. علی در زاهدان به مدرسه رفت و تحصیلات را تا پایان مقطع راهنمایی ادامه داد. سپس به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد. مدت شش ماه آموزش های نظامی را در تهران گذراند و سپس به جبهه های نبرد اعزام شد. در سال 1362 ازدواج کرد و شش ماه بعد در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه 1363 در حین انجام مأموریت در رودخانه کرخه غرق شد و در سن 22 سالگی به دیدار معبود شتافت.
qambarani@
فارغ التحصیلان دانشگاه فردوسی مشهد
1-رسول خمّر-کارشناس زبان وادبیات عرب
2-زهراخمّر-کارشناس الهیات ومعارف اسلامی
3-غلامرضاخمّر-مهندسی مکانیک درحرارت سیالات
4-غلامرضاخمّر-کارشناسی تاریخ
5-محمدرضاخمّر-مهندسی برق والکترونیک
6-شهنازخمّری علی آباد-مهندسی کشاورزی-علوم دامی
7-نسرین خمّر-دکترای فقه ومبانی حقوق اسلامی
Qambarani@
پهلوانان نمی میرند
به گزارش خبرنگارنسیم سرخس؛ محمد خمّریادگار، سرباز معلمی اهل شهرستان مرزی سرخس است؛ جوان دهه هفتادی که مربی کشتی است و به قول خودش الگویش مانند همه کشتی گیران جهان پهلوان تختی است.
اول مهر ماه برای انجام خدمت سربازی به عنوان سرباز معلم به روستای «قرهسنگی» شهرستان سرخس اعزام شد اما پس از گذشت چهار ماه از زمان اعزامش دیگر او فقط یک سرباز معلم ساده نیست بلکه به یک خیّر و الگوی خدمترسانی تبدیل شده که دانش آموزان چندین روستا را تحت پوشش قرار داده است.
محمد خمریادگار متولد ۱۴ بهمن ۱۳۷۰ از شهرستان سرخس است. او به خبرنگارنسیم سرخس می گوید: «از طریق شبکه اجتماعی «اینستگرام» برای دانش آموزان خود کمک جمع آوری میکنم و پوشاک و لوازم التحریر را به دست آنها میرسانم.»
در صفحه اینستاگرامش به آدرس
https://i.instagram.com/mohammad.yadegar35
و نام کاربری mohammad.yadegar35
اینگونه خود را معرفی کرده است:« به یاد پهلوون تختی…
میخوام یه گوشه دنیا رو از زاویه دوربینم بهتون نشون بدم
معلم کلاس اولم.کشتی گیرم.زاده زابل.محمد خمریادگارم
« اوایل مهر ماه که به مدرسه روستای قرهسنگی آمدم هوا گرم بود و پوشاک بچهها خیلی جلب توجه نمیکرد اما پس از گذشت چند وقت و با سرد شدن هوا متوجه شدم دانشآموزان مدرسه با پیراهن در هوای سرد به مدرسه میآیند؛ با تعدادی از آشنایان و دوستانم درباره این موضوع صحبت کردم که یکی از آنها شبکه اجتماعی «اینستگرام» را به من معرفی کرد و گفت در آنجا میتوانم با شخصیتهای بزرگ ارتباط بگیرم و از آنها برای کمک به بچهها کمک بخواهم.»
آقای خمریادگار:«بعد از آنکه با اینستگرام آشنا شدم تصاویری از وضعیت دانش آموزان را در صفحه شخصی ام گذاشتم و کم کم انسان هایی پیدا شدند و با واریز وجه به من اعتماد کردند و من نیز با پول هایی که به دستم می رسید برای بچههای فقیر و یتیم، کفش، کاپشن و لوازم التحریر خریدم.»
آقای خمریادگار از ابتکار دیگری که درباره دفترهای مشق بچه ها به خرج داده است نیز اینگونه میگوید: « در کلاس خودم یک جعبه قرار دادم به نام «جعبه مهربانی» که بچه هایی که دفترهاشون تموم میشه اونجا میزارن و اسمشون رو داخل دفترچه کنار جعبه مینویسن بعد من هم دفترهای جدیدی که میخرم را داخل آن میزارم و بچه ها دفترهای جدیدشون رو به جای دفترهای پر شده بر میدارن.»
آقای خمریادگار که خود مربی کشتی نیز هست در صفحه اینستگرام خود اینگونه نوشته « به یاد پهلوون تختی…»؛ از او درباره تاثیر منش پهلوانی شهید تختی در کمک رسانی به دانش آموزان نیازمند می پرسیم؛ «الگوی تمام کشتیگیرها، پهلوان تختی است که کار ایشان نیز همین بوده و در زلزلهای از آبرویشان استفاده کردند و به مردم زلزله زده کمک کردند و اگر امروز به ما به خاطر گوش شکسته پهلوان می گویند باید راه و رسم جهان پهلوان تختی را ادامه بدهیم.»
سرکشی به روستاهای دیگر نیز بخش دیگری از برنامههای آقای خمریادگار شده است؛ «یک شب چهارشنبه در مدرسه موندم تا وضعیت مردم روستا را ببینم و از وضعیت روستای شلغمی نیز دیدن کنم، وقتی من به روستا رفتم مردم فکر میکردند من یک آدم مهم هستم و با من زیاد درد و دل می کردند؛ متاسفانه وضعیت مردم خیلی خوب نبود و با توجه به قولی که به مردم روستا داده بودم مبلغ بسیار زیادی برای کمک به آنها نیاز بود، با خودم میگفتم ای کاش به این روستا نمیآمدم چون معلوم نیست کسی حاضر شود این مقدار پول کمک کند یا نه اما خدا رو شکر بعد از دو روز یک بنده خدایی با من تماس گرفت و گفت «مبلغ یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان ریختم به حسابت شما هر کاری که صلاحدید خودتان است انجام بدین شما چشم ما هستید»، واقعا این اتفاقات که می افتد و مردم کمک می کنند خیلی مرا خوشحال می کند.»
آقای خمریادگار به خبرنگار ما از پیرزنی گفت که در حین همین سر زدن به روستاها از وضعیت بد خانهاش به او گفته است، از مادری که از وضعیت بیماری فرزندش به او گفته است و البته تمامی این موارد را در صفحه شخصیاش در اینستگرام قرار داده است.
آقای خمریادگار از خانوادهاش می گوید که برای دانش آموزان لقمه نون و پنیر آماده کردند؛ «یک روز قرار بود بچههای تیم کشتی را برای مسابقات به مشهد ببرم به همین خاطر وقت آنچنانی نداشتم صبح که داشتم می آمدم دیدم خانوادهام برای دانش آموزم صبحانه آماده کردهاند و من هم صبح که میرفتم برای آنها بردم.»
سرباز معلمی که تنها وظیفه سازمانیاش حضور در مدرسه روستای قرهسنگی است امروز فراتر از آنچه برایش مشخص کردهاند و بر اساس وظیفه انسانیاش از روستاهای محروم شهرستان سرخس سرکشی میکند و پای صحبت روستائیان خونگرم سرخس می نشیند
Qambarani@
شاعر نهضت مقاومت بلوچ، محمدخان ماری (1850- 1932) که در مراکز اسلامی هندوستان تحصیل کرده و در همین اوان به جنبشهای ضد بریتانیا پیوست. در یکی از اشعار خود، آن دسته از سرداران سازشکار بلوچ را که از مقاومت دست کشیدند و میرمحراب خان؛ حکمران محلی وقت را در مبارزه با انگلیس، تنها گذاشتند، سرزنش میکند؛
«ای خوانین! شما کرامت و بزرگی خود را در نتیجهی حماقت خود از دست دادهاید، شمایان هویت و افتخار خود را به حراج گذاشته و بردگی دشمن متجاوز را پذیرفتهاید، بریتانیا قلعهها و ثروتهای سرزمینمان را به چنگ گرفته اما شما برای چند سکه، به مردم خود پشت کردهاید».
ملا محمد حسن، یکی از رهبران بلوچ که از مبارزات میرمحراب خان علیه بریتانیا حمایت کرده است، رویدادهای آن زمان را اینگونه توصیف میکند؛
«همچون جوشش باران، شمشیرهایتان میرقصد، اما اَسَفا که قلعهها و خانههایمان به اشغال دشمنان درآمده است. هنگامی که نبرد درگرفت، محراب خان چون شیری شجاع آمادهی دفاع شد، با لباسهای برازندهاش، شمشیری به دست و سپر به دست دیگر، با اقتدا به شهامت امام علی، به قلب دشمن هجوم برد...».
شعرای مسلمان برای شرح رویدادهای معاصر، به کرات از تاریخ اسلامی الهام گرفتهاند، محمد خان ماری نیز در شعر خود، متحدان محلی بریتانیا را همچون یزیدیانی میداند که به قتل حسین بن علی (ع)، نوهی پیامبر (ص) شمشیر کشیدند. رحم علی نیز در شرح مرگ میرمحراب خان (1839) نوشته است؛
«به یاد آور او را که شجاعانه با دشمنان اشغالگر جنگید، برای دفاع از میهن لحظهای هم درنگ نکرد، همچون شیری زخمی بر زمین افتاد، رخسارش میدرخشید و لبیکگویان به پیامبر، بهسوی او شتافت و در بهشت در قرین او آرام گرفت، خداوند او را برکت دهد...».
شاه کمبرانی،میرمحراب خان ثانی،یادبادآن زمان که عمامه ات را با متانت سرنمودی وسینه سپردرمقابل خیل انگلیسی های خبیث به تاسی ازامام حسین(ع)ویاران اندکش ایستادی و شهدشهادت نوشیدی.نامت جاودانه
Qambarani@