...میربیک به سبب بزرگی وعدالتش،شجاعت ومنش پهلوانی اش،مقابله باهرگونه ظلم وستم درمنطقه حکمرانی اش همواره موردحقدوکینه حسودان قرارداشت.
علاقه ای که وی به حضرت علی(ع)داشت نهایتاً سرنوشتی همچون امام ومقتدایش برای اورقم زد.
میربیک با زبان روزه درمسجدروستای کوددرحالیکه مشغول دعاوعبادت بود،توسط چهارنفرازطایفه...تحریک شده توسط یکی ازسران طایفه دیگرمنطقه سیستان(به نام.......)به قتل رسیدوبدین سان خون پاکش درخانه خدا،پرچم سرخ طایفه گردید.
خون او که درتاریخ طایفه خمر،مظلمه ای تاابدخواهدبود،جوهری برای نوشته شدن درسهایی برای فرزندان طایفه خمر گردید.
مهمترین این درسها،اقتداوعلاقه میربیک به امام علی(ع)است که همواره بایداین حب به مولا،به عنوان رکن اعتقادات فرزندان طایفه موردتوجه قرارگیرد
ازدیگردرسها،اجرای عدالت است که وی درمنطقه حکمرانی خودکه نماینده دولت وحاکم وقت سیستان بودبه نحواحسن اعمال می نمود.
...شجاعت(که بصورت موروثی ازنیای خودمالک اشترنخعی همراه داشت)دیگرصفت ودرسی است که درخون میربیک موج می زندکه درمقابل ظلم همچون شیرمی غریدوهیچ ستمگری یارای مقابله بااورا درکوی وبرزن نداشت که نهایتاً نمازبهترین فرصت(که وی عبدوتسلیم پروردگارش می شد)برای رسیدن به نیت شوم وشیطانی عاملین این جنایت تاریخی فراهم نمود.
اگرچه این واقعه برای مدتی بین دوطایفه اختلاف بوجودآورد(باخباثت یکی ازسران طایفه ثالث)وچندنفرازدوطرف به قتل رسیدند،ولی خون آن بزرگمرد،صلح وزندگی رابه جای انتقام ومرگ فریادمی زد.بطوریکه آن چهارنفرازطایفه....ازسوی بزرگان قوم خودشان موردسرزنش وطردقرارگرفتندوآنان نیزبه کشورافغانستان متواری گشتند وباتدبیربزرگان دوطایفه،تعدادی ازپسران طایفه خمر،همسرانی ازطایفه....رابرگزیدندوبه جای دشمنی،نهال مواصلات باطایفه...فراهم گردید.
برای دولت اما،این واقعه بسیارسنگین بودچراکه این مسئله گردنکشان ویاغیان سایرطوایف رانیز گستاخ می کرد.لذاکل طایفه.....راباخدم وحشم ازایران به افغانستان کوچاند.لاکن پس ازمدتی باوساطت بزرگان طایفه خمر،به این طایفه اجازه برگشت به ایران وسرزمین سیستان داده شد.
این نوشته؛براساس گفته های مرحوم حاجی میردل صبوری(شهرکی خمر)که ازپدران خودشنیده است نقل گردید.
خداوندروح این مرحوم رابه همراه روح شهید بزرگ میربیک؛ قرین رحمت وآمرزش الهی قرارداده،حضرت علی(ع)راشفیع همه رفتگان طایفه خمر قرار دهد. ان شاء ا..
ملاحظات/:
ممکن است علت و سببی اعضای دو خانواده، دو طایفه، دو قوم، دو شهر و یا دو کشور را به خاک و خون بکشاند و دامنۀ اختلاف و منازعه مدتی متمادی به طول انجامد.در این گونه موارد علت العللی را که موجب بروز چنان نزاع و قتال شده باشد به خون سیاوش تشبیه و تمثیل می کنند.
بدون شک در طول تاریخ و تمامی قرون و اعصار کشتارهای هولناکی در گوشه و کنار سیستان رخ داده و خونهای زیادی بر زمین ریخته شده است ولی خون میربیک خمر ؛خان مردمدار بزرگ منطقه که ناجوانمردانه در مسجدروستا به قتل رسید رنگ دیگری داشت و جهش و جوشش آن به حدی تند و تیز بود که به گفتۀ فردوسی:
بساعت گیاهی از آن خون برست
جز ایزد که داند که آن چون برست
سوگ میربیک تراژدی اندوهباری برای همیشه طایفه خمرگردید.اوکه شجاعت ودلیری اش دولت ایران وحاکم وقت سیستان رامجاب کرد تاوی رابه عنوان خان منطقه اش برگزینند.
هنرها بیاموختش سر بسر
بسی رنج برداشت کآمد به بر
میربیک شهید؛ را به جهانی می ارزیدویاد و خاطره ی مهرآمیز وی هرگز از یاد ما نخواهد رفت و همواره جاودان خواهد ماند
فریاد که فرزانه ی گلگشت خمر رفت
آن نادره ی نادره کاران سفر رفت
هم غرب بنالید غریبانه و هم شرق
در جام جهان اشک ز سیستان کهن رفت
ای خفته ی بیدار ز محرابه ی دیدار
رفتی و ندانستی از این غم چه به ما رفت
*
دردی به دل رسید که آرام جان برفت
وان هرکه در جهان به دریغ از جهان برفت
شاید که چشم چشمه بگرید به های های
بر بوستان که سرو بلند از میان برفت
گیتی بر اوچو خون سیاووش نوحه کرد
خون سیاووشان ز دو چشمش روان برفت
ما کاروان آخرتیم از دیار عمر
او مرد بودو پیشتر از کاروان برفت
زخمی چنان نبود که مرهم توان نهاد
داروی دل چه فایده دارد که جان برفت
*
منم یک بچه نر از قوم خمر
بلنداسمم چو جدم میرقنبر
بود اندر رگانم خون میربیک
به روز جنگ وروزصلح، هم پیک
*
طوایف پرشمارن دراین دهر
ندارند برتری ازقوم خمر
به جنگی بودن و آئین پرصبر
دلابرقدورعنایش توبنگر
توضیح:
نقطه چین به جای اسم طایفه مربوطه نوشته شدچراکه آنچه اختلاف ونزاع بوده، درگذشته هارقم خورده وفیصله یافته است.وبزرگان ومعتمدین ومطلعین خودشان به خوبی طایفه مربوطه وهمچنین طایفه تحریک کننده این نزاع رامی شناسند.لذاامروز نام بردن ازآنهااختلاف برانگیزاست
qambarani@
کدخدازینل کمبرانی
کدخدای شجاع،شمشیرزن وتیرانداز طایفه کمبرانی،معروف به کدخدابزرگ،هیکلی ترین کدخدای منطقه سیستان باقدی بالاترازدومتروپهنای شانه زیاد،بطوریکه دربین جمع به خوبی نمایان بودوبه قول مردم آن زمان،عرض مندیل(لونگوته)وی یک متربوده است.
اثرزخمی که درجنگ کودباطایفه .....به انتقام عموی شهیدخود،میربیک برداشت برروی گونه اوباقی ماند.
کدخدازینل تاپایان عمرهمچنان صلابت وهیبت داشت.آرامگاه کدخدابزرگ درقریه لف اکنون قابل رویت است وچندمرحله سیل درسیستان درسالهای سیلابی منطقه نیزبدلیل مرتفع بودن قبروی،نتوانست آن راازبین ببرد.
زینل همراه پدرش علی بیک درجنگ کود به خون خواهی عمومیربیک در نبرد دشمن زخمی وپدرش علی بیک به شهادت می رسد .سه گلوله بعد از مرگ پدرش(علی بیک) هنگام شستن ازکف دستش خارج شد که بدستور شرف نساء مادر محمدامیرخان گلوله هارا به اودادند وبانوی بزرگ درحالیکه آنهارا لمس می کرد می بوسیدومی گفت "برای حفظ آبروی طایفه خمّر اینهارابه جان خریدی"
****
توشیربیشه ای طوفان دشتی
که بی پرواازین وادی گذشتی
چواورفت این باغ ماتم گرفت
سر سروآزادگی خم گرفت
*****
دریای بیکرانی،اسوه مهربانی
افسرپهلوانی،زینل کمبرانی
هدیه ی خداوند،هیکل توتنومند
بینش توفرهمند،کدخدای کلانی
شمشیرتوبّرنده،تدبیرتوبرنده
هیبت توکشنده،یادگارشاهانی(1)
طایفه خمّرازتو،قریه ی لف(2) ازتو
شجره من ازتو،برای من جهانی
لف ازوجوتوشیر،دشمن توزمینگیر
منتقم عمومیر(3)،سرورخمبرانی
توضیحات:
1-شاهان کمبرانی
2-زادگاه زینل کمبرانی
3-شهیدمیربیک کمبرانی،عموی ایشان بودندکه برای انتقام ازقاتلان عمو اقدام نمود.
https://sapp.ir/qambarani
https://qambarani.blog.irh
کجارفتند آن همه سردار خمّر
کجا رفتند برنو،شمشیروتبر
کجارفتند خانات کلات کمبرانی
حماسی قوم وایل مهربانی
بی بی ما،شیرزن، قمرنساء خمّر
دادالله خان وعلی بیک ومیرسمندر
چه گویم شرح حال میربیک شهید
پدربزرگ زینلم با قد رعنای رشید
کجارفت دادالله خان وکدخداخان فقیر
امامداد کجارفت وکدخدادرویش شهیر
کدخداحاجی واحمدمیرقنبر
خدایادرپناهت تمام قوم خمّر
برای شادی ارواح همه رفتگان طایفه ومردان نامدارقوم خمّر،فاتحه واخلاص وصلوات
Qambarani@
در مسیر حرکت طایفه قنبرانی (خمّر) که پس از فتح دهلی توسط نادرشاه از طریق سیستان عازم کلات نادری بود،امام دادخان قنبرانی(یکی ازفرزندان خان کلات کمبرانی) با جماعتی از افراد طایفه خود در سیستان باقی ماند وآنگاه به عمران قریه لف و پلگی خمر، همت گماشت. توسعه و گسترش تعداد افراد طایفه -مشکل عمده طوایف سیستان- که طبیعتا نیاز به علفچر(چراگاه)بیشتری را جهت دام های شان، ایجاب می نمود،آنان در مناطق طلفک، ابراهیم آباد شیب آب ، نیزار ده سرخ میانکنگی وتپه خمک، پراکنده شوند و این مناطق همچنان در دست شان باقی مانده است.
منبع:-کتاب زادسروان سیستان اثرغلامحسین رئیس الذاکرین
Qambarani@
کدخدامیرزا رضاخمّر
از صاحب منصبان دستگاه حاکمه منطقه سیستان ومشاورارشدخان ملک کیانی ،ازبزرگان و اندیشمندان طایفه خمّروازروستای دولت آبادبخش میانکنگی(هیرمند) که عمر پربرکتش را با خدمتی پاک و صادقانه سپری کردوهمچون تمامی بزرگان طایفه خمّربه سلحشوری وظلم ستیزی شهره بود.
کدخدا رضا علاوه بر حضور تاثیر گذار در اوضاع سیاسی سیستان وهمچنین طایفه خمّر،درنویسندگی وسرودن شعرتبحرداشت. وی در مراودات سیاسی منطقه سیستان با نفوذ کلام ایفای نقش می کردو طبع شعر و بداهی گوییهای ایشان شهره خاص و عام بود.
شادی روح کدخدارضاخمّر،صلوات
Qambarani@