این احساسات مبارزه میرمحراب خان ثانی بااستعمار حتی در ترانههای مادرانه زنان بلوچ وازجمله طایفه کمبرانی نیز منتقل شده است؛(محتوای شفاهی محلی)
«برای فرزند دردانهام لالایی میخوانم تا آرام بخوابد، آرزو میکنم پسرم جوانی رشید و سربازی شجاع برای این سرزمین باشد...».
«در هنگامهی نبرد با دشمن در بیابان، فرزندم زیر سایهی شمشیر خواهد ایستاد...».
«ای فرزندم، نور چشمانم، اگر برای شرافت خود جانت را بدهی و شهید سرزمینت شوی، هرگز اندوهگین و گریان نخواهم شد، بلکه با لباسهای آراستهام به پیشوازت خواهم آمد و سرود شادی خواهم خواند و هرگاه که فرزندی از من برای افتخار سرزمینم کشته شود، فرزند دیگرم را تقدیم خواهم کرد
Qambarani@
Amir shah Nawaz khan ahmadzai Qambarani Baloch amir of Balochistan in 1841
اﻷمیر شاه نوازخان احمدزایی کمبرانی البلوش امیر بلوشستان فی عام 1841
پس از شهادت میرمحراب خان ثانی، نیروهای انگلیس که به تسلط بر راه افغانستان مصمم بودند چون اعلیحضرت میرشهنوازخان نوه میرمحبت خان را فردی وفادار به خود دیدند، او را به حاکمیت کلات برگزیدند و یک دسته از قوای نظامی خویش را به همراهی یکی از مستشاران نظامی بنام ستوان "کدامی" معروف به لابدین در کنار وی به عنوان نایب الحکومه گماردند
شهادت اعلیحضرت میرمحراب خان ثانی و گماردن شهنوازخان بجای وی و ضمیمه قسمتی از خاک بلوچستان به افغانستان (مستملکات شاه را تجزیه کردند. مستونگ و کویته به شاه شجاع افغان داده شد، ولی انگلیسیان به ادارة آنجا به نام وی ادامه دادند. کچّهی زیر نظر کارگزار سیاسی سند غربی قرار گرفت )نفرت شدید مردم بلوچ را برعلیه نیروهای اشغالگر برانگیخت. در نتیجه شورشهای همگانی برعلیه آنان بوقوع پیوست و در اقصی نقاط بلوچستان شعله مبارزه برعلیه انگلیسها و گماشتگانشان برافروخته شد. لبدین و شهنوازخان بیش از همه از عموزاده خود،میرنصیرخان دوم پسر محراب خان بیمناک بودند که درصدد باز پس گرفتن حکومت کلات بود و به همین منظور تدارک حمله ای بزرگ را می دیدند. لبدین بسیار کوشید تا وی را دستگیر کند اما موفق نشد.
اعلیحضرت میرنصیرخان ثانی به تاریخ یکم ماه آگوست ۱۸۴۰ با یک لشکر سه الی چهار هزار نفری به قلات حمله کرد و جنگ سختی بین آنها و نیروهای شهنوازخان و قوای انگلیس رویداد. اما در این حمله میرنصیرخان تلفات زیادی را متحمل گشت و موفق به فتح کلات نشد و ناچار به عقب نشینی شد. لیکن از طرفی شهنوازخان خود را باخته بود و میدانست که میرنصیرخان از قضیه دست بردار نیست و دیر یا زود مجدداً حمله جدیدی را آغاز خواهد کرد. در نتیجه از در مذاکره با میرنصیرخان درآمد و روز سوم مذاکره دروازه قلعه را برروی میرنصیرخان گشود و لبدین(مستشار انگلیسی) را دستگیر و زندانی ساخت. در این روز سران قبایل بلوچ بطور دسته جمعی اعلیحضرت میرنصیرخان ثانی کمبرانی را بعنوان پادشاه کلات به رسمیت شناختند و نسبت به وی ادای احترام نمودندوحاکمیت2ساله عموزاده ی وی ،میرشهنوازخان پایان یافت.
Qambarani@
حامدفیض خمبر
دارای14اثر تئاتردرکارنامه هنری
ازموسسین مرکزهنری قاصدک شهرستان سرخس
حضوردرجشنواره های هنری متعدد همچون:
جشنواره سراسری تئاترهلال احمر-1370
جشنواره سراسری تئاتربسیج-1372
جشنوراه تئاتردانش آموزی-1372
جشنواره انجمن نمایش تئاترکشور-84-85-86
بازی درنمایشنامه های:مامور-جدال خواستگاران-ایکس پارتی-بهارزندگی-مستاجر-بایگانی-رعنا-نه نه جیجو-آوازپرجبرئیل-یاس کبود-روایت خون-حدیث باب-مظلومه تاریخ و...درسطح شهرستان-استان وکشوری
Qambarani@
استادمطرح خوشنویسی سیستان، ازمدرسین برترانجمن خوشنویسان زاهدان
احمدخمّر متولد1358ساکن زهک فرزند مرحوم محمدعلی (ازبزرگان ومعتمدین منطقه شهرکی ونارویی)
دارای مدرک فوق ممتاز خوشنویسی از انجمن خوشنویسان ایران ومسوول انجمن خوشنویسان شاخه زهک. شاغل دربانک ملت شعبه زهک.
وی فعالیت هنری خودراهمزمان باآغاز دبستان درسال 64نزد برادرش استاد رسول خمر(ازخوشنویسان واستادان برتر زبان وادبیات عرب دراستان وکشور)فراگرفت.
ازافتخارات ایشان کسب چندین مقام درزمان تحصیل دررشته خوشنویسی دراستان وکشور میباشد.که مهمترین آن قبولی درآزمون انجمنهای خوشنویسان سراسر کشور بانمره 20ورتبه اول درسال 89 بوده است.
سوابق هنری:
برگزاری نمایشگاه نور دردانشگاه زابل--شرکت درجلسات کتابت قرآن مجید بااساتید انجمنهای زابل زاهدان وکشور---کتابت نامه مشهور امام جواد به فرماندار سیستان---نمایشگاه نی زار---نمایشگاه بصیرت--همکاری وتبادل نظر باانجمن خوشنویسان زابل ،زاهدان ونجف آباد اصفهان.و.....
استاد هم اکنون به تدریس خطوط نستعلیق،نسخ،شکسته نستعلیق،ثلث،دیوانی ورقعه...درانجمن زابل وزهک مشغول میباشند
Qambarani@