Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

مشخصات بلاگ

من کمبرانی ام
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ رستم ویعقوب ﻣﺠﻮ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ جای گرفته ام
مرابه نام جدم میرنصیرخان اعظم بخوان
وشاهانی که پی درپی همه حاکم بودند
شاه همه شاه کلات
فرزندان میرکمبربزرگ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ درلباس بلوچی قامت گرفته ام
ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
گرچه امروزکمی باآن مرام فاصله گرفته ام
لیک من بلوچی ریشه دارم
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ تاریخ قلات به نظاره بنشین
ومهاجرتی ازکلات
به سرکردگی میرامامدادخان وفرزندان شجاع به سیستان
که نوادگانش باعث این شعرشدند
سون لف خمّرومرو،بی تیرو وبی کمو مرو""
وصدهاسال است که شعرم زمزمه مردمان زابلستان است
ونمودش هم رزم هشت سال است
که جنگاوری جلوداربوده ام
نشانش خواهی،رزم عباس و42تن ازشهدای همخونم راورق بزن
امروزاگرکمبرانی ﺭﺍ به تصویرخواهی
ﻣﺮﺍﺑﺸﻨﺎﺱ،اگرچه درسجل زمانه خمّرنام گرفته ام
دانیال خمّر

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

ابزار نمایش اوقات شرعی

وضعیت آب و هوا

Amir shah Nawaz khan ahmadzai Qambarani Baloch amir of Balochistan in 1841

اﻷمیر شاه نوازخان احمدزایی کمبرانی البلوش امیر بلوشستان فی عام 1841 

پس از شهادت میرمحراب خان ثانی، نیروهای انگلیس که به تسلط بر راه افغانستان مصمم بودند چون اعلیحضرت میرشهنوازخان نوه میرمحبت خان را فردی وفادار به خود دیدند، او را به حاکمیت کلات برگزیدند و یک دسته از قوای نظامی خویش را به همراهی یکی از مستشاران نظامی بنام ستوان "کدامی" معروف به لابدین در کنار وی به عنوان نایب الحکومه گماردند

شهادت اعلیحضرت میرمحراب خان  ثانی و گماردن شهنوازخان بجای وی و ضمیمه قسمتی از خاک بلوچستان به افغانستان (مستملکات شاه را تجزیه کردند. مستونگ و کویته به شاه شجاع افغان داده شد، ولی انگلیسیان به ادارة آنجا به نام وی ادامه دادند. کچّهی زیر نظر کارگزار سیاسی سند غربی قرار گرفت )نفرت شدید مردم بلوچ را برعلیه نیروهای اشغالگر برانگیخت. در نتیجه شورشهای همگانی برعلیه آنان بوقوع پیوست و در اقصی نقاط بلوچستان شعله مبارزه برعلیه انگلیسها و گماشتگانشان برافروخته شد. لبدین و شهنوازخان بیش از همه از عموزاده خود،میرنصیرخان دوم پسر محراب خان بیمناک بودند که درصدد باز پس گرفتن حکومت کلات بود و به همین منظور تدارک حمله ای بزرگ را می دیدند. لبدین بسیار کوشید تا وی را دستگیر کند اما موفق نشد.

اعلیحضرت میرنصیرخان ثانی به تاریخ یکم ماه آگوست ۱۸۴۰ با یک لشکر سه الی چهار هزار نفری به قلات حمله کرد و جنگ سختی بین آنها و نیروهای شهنوازخان و قوای انگلیس رویداد. اما در این حمله میرنصیرخان تلفات زیادی را متحمل گشت و موفق به فتح کلات نشد و ناچار به عقب نشینی شد. لیکن از طرفی شهنوازخان خود را باخته بود و میدانست که میرنصیرخان از قضیه دست بردار نیست و دیر یا زود مجدداً حمله جدیدی را آغاز خواهد کرد. در نتیجه از در مذاکره با میرنصیرخان درآمد و روز سوم مذاکره دروازه قلعه را برروی میرنصیرخان گشود و لبدین(مستشار انگلیسی) را دستگیر و زندانی ساخت. در این روز سران قبایل بلوچ بطور دسته جمعی اعلیحضرت میرنصیرخان ثانی کمبرانی را بعنوان پادشاه کلات به رسمیت شناختند و نسبت به وی ادای احترام نمودندوحاکمیت2ساله عموزاده ی وی ،میرشهنوازخان پایان یافت.

Qambarani@

  • ۹۶/۰۳/۲۶
  • دانیال خمّر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

جلوگیری از کپی کردن مطالب

کد قفل کردن راست کليک