Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

مشخصات بلاگ

من کمبرانی ام
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ رستم ویعقوب ﻣﺠﻮ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ جای گرفته ام
مرابه نام جدم میرنصیرخان اعظم بخوان
وشاهانی که پی درپی همه حاکم بودند
شاه همه شاه کلات
فرزندان میرکمبربزرگ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ درلباس بلوچی قامت گرفته ام
ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
گرچه امروزکمی باآن مرام فاصله گرفته ام
لیک من بلوچی ریشه دارم
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ تاریخ قلات به نظاره بنشین
ومهاجرتی ازکلات
به سرکردگی میرامامدادخان وفرزندان شجاع به سیستان
که نوادگانش باعث این شعرشدند
سون لف خمّرومرو،بی تیرو وبی کمو مرو""
وصدهاسال است که شعرم زمزمه مردمان زابلستان است
ونمودش هم رزم هشت سال است
که جنگاوری جلوداربوده ام
نشانش خواهی،رزم عباس و42تن ازشهدای همخونم راورق بزن
امروزاگرکمبرانی ﺭﺍ به تصویرخواهی
ﻣﺮﺍﺑﺸﻨﺎﺱ،اگرچه درسجل زمانه خمّرنام گرفته ام
دانیال خمّر

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

ابزار نمایش اوقات شرعی

وضعیت آب و هوا

۲۰۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

الفبای زبان بلوچی و آیین نگارش این زبان یک سیر تحولی را پیموده وتوسط صاحب نظران و ادب دانان  صحنه ی ادبیات و زبان بلوچی به صورت های گوناگون تعریف و بکار برده شده است و هر کس با سلیقه خودش در نگارش آثار و اشعار خودش اقدام کرده و یک رسم الخط واحدی را بکار نبرده اند.

سید ظهورشاه هاشمی بعد از تحقیقات فراوان الفبای زبان بلوچی را شامل 25حرف تعریف کرده و در مکتوبات و آثار خود بکار برده؛شامل:

ا ب پ ت ٹ ج چ د ڈ ر ڑ ز ژ س ش ک گ ل م ن و ه ء ی ے

ایشان اظهار می کنند که حروف الفبای بلوچی تماماً همین 25 حرف هستند و 12 حرف دیگر که در نوشته های سایر نویسندگان عرصه زبان و ادبیات بلوچی بکار می گیرند از زبان های بیگانه وارد کرده اند. ما این حروف را رها کرده و بکار نمی گیریم.

حروف«ث ح ذ ص ض ط ظ ع ق»از حروف زبان عربی می باشند و در زبان فارسی هم بکار برده می شوند و در زبان و ادبیات بلوچ اگر واژه ای را با این حروف پیدا کردید آن واژه واژه ی عربی می باشد. بسیاری از لغات زبان فارسی با زبان بلوچی از لحاظ املاء یکی هستند ولی تاثیری که زبان عربی در دوره های اسلامی بر زبان فارسی گذاشته این کلمات رنگ و بوی عربی به خود گرفته اند؛مثلاً «صد؛گذشت» تحت تاثیر زبان عربی قرار گرفته اند ولی اصل این کلمات در زبان فارسی«سد ؛گزشت»بوده که با زبان بلوچی هم ریشه بوده اند.پس می توانیم نتیجه بگیریم حروفی مثل«ذ»و«ص» از حروف زبان عربی هستند که وارد زبان فارسی شده اند.

حروف«خ ف غ» حروف مشترک در زبان های فارسی و عربی هستند.در زبان بلوچی 9 حرف عربی اصلاً کاربردی ندارند ولی 3حرف مشترک با تغییراتی در زبان بلوچی بکار می روند.

حرف«خ» فارسی در زبان بلوچی به طور کلی به صورت«ه» بکار می رود. مثل: خشت،بَخت،تخت وخاک به صورت هِشت،بَهت،تهت وهاک نوشته می شوند.

اگر حرف«خ» همراه «و» بیاید حرف«خ» به طور کامل حذف می شود.مثل :خوش،خوشدل،خواهش به صورت وش،وشدل و واهش نوشته می شوند.

حرف«غ» فارسی در زبان بلوچی به صورت «گ» بکار می رود. مثل: بغل،مرغ به صورت بَگل و مُرگ نوشته می شوند.

حرف«ف» فارسی در زبان بلوچی به صورت«پ» بکار می رود. مثل: گفتار،مُفت،رُفت به صورت گپتار،مُپت و رُپت نوشته می شوند.

حروف نه گانه عربی در زبان بلوچی به شکل زیر نوشته می شوند:

حروف «ث – ص» به صورت «س»  و   حروف «ذ – ض – ظ» به صورت «ز»

حرف «ع» به صورت «ا»         و         حرف «ح – خ» به صورت «ه» 

حرف «ط» به صورت «ت»       و         حرف «ق» به صورت «ک»

@Qambarani

  • دانیال خمّر

جزء4000شهیداستان گلستان(1000شهیدسیستانی وبلوچستانی)

بسیجی شهیدعظیم خمبری

نام پدر:غلام حیدر

تاریخ تولد:1349/1/1

تاریخ شهادت:1365/10/19

محل شهادت:شلمچه-کربلای5

نام گلزار:علی آباد-دهستان کتول-معصوم آبادفندرسک-گلزارامامزاده عبدالله

شهید عظیم خمبری/ سال 1349، در روستای امیرآباد از توابع شهرستان علی آبادکتول به دنیا آمد.پدرش غلام حیدر (فوت1351)و مادرش مدینه نام داشت.خواندن و نوشتن نمی دانست.کشاورز بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.نوزدهم دی 1365، با سمت آر ی جی زن در شلمچه بهش به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و بیستم خرداد 1378، پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده روستای معصوم آباد تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

خاطره ای ازآقای کربلایی فندرسکی همرزم شهید

عظیم خمری درخانواده ای مستضعف زندگی می کرد پدر خانواده به رحمت خدا رفته بود وسرپرستی خانواده با مادر بود ودراین شرایط عظیم با کار وسختی تلاش ومشکلات بیگانه نبودوبااینکه سن وسالی نداشت برای کمک به هزینه های خانواده برای کار به تهران می رفت اما مدتها بود که حال وهوای جبهه به سرش زده بود وبرای اعزام به جبهه به هردری می زد اما یک مشکل بزرگ وجود داشت عظیم شناسنامه نداشت او که متوجه شده بود من بزودی به جبهه می روم اصرار داشت هرطور شده او هم با من بیاید  مشکل حل شد وباهم به سوی جبهه حرکت کردیم خیلی خوشحال بود از  آرزوهایش می گفت من درگردان امام  موسی بن جعفر(ع)وعظیم گردان صاحب الزمان(عج). هروقت فرصتی بدست می آمد به دیدن هم می آمدیم تا اینکه عملیات کربلای 5 شروع شد وعظیم که آرپی جی زن بود درآن عملیات شجاعانه جنگید وچند تانک دشمن را منهدم کرد وسرانجام به شهادت رسید وجنازه او در منطقه ماند .البته خبر قطعی از شهادت یا اسارتش وجود نداشت هر وقت به مرخصی می آمدم مادر عظیم را که می دیدم اولین چیزی که می پرسید این بود از عظیم خبری نشده ودر شلمچه پیشروی نکردید که اگر شهید شده باشد جنازه پسرم رابیاورید با شرمندگی سرم را پایین می انداختم وجواب می دادم انشا الله به همین زودی ها عملیات می شود تا اینکه عراقی ها در منطقه شلمچه پیش روی کردند به مرخصی آمدم مادر عظیم به دیدنم آمدوگفت  عراقی ها شلمچه را گرفته اند پس دیگری امیدی نیست از پسرم خبری شود عرق شرم همه وجودم را فرا گرفت جوابی نداشتم رفتم سر مزار شهدای امامزاده عبدالله فندرسک واقعا دلم گرفته بود گفتم خدایا اگر قراره دوباره عراقی ها پیش روی کنند من روی نگاه کردن به خانواده شهدا را ندارم ونمی خواهم برگردم قبل از اینکه مرخصی ام تمام شود رفتم منطقه در جزیره مجنون واین بار عراق در جزیره تک زد ومن نیز بعد از مجروحیت اسیرشدم

خاطره ای ازآقای بختیاری همرزم شهید

 در عملیات کربلای 5 به اتفاق دوستانم علیرضا قلی زاده ، محمد تاجی ، و شهید عظیم خمری در پشت خاکریز مشغول تیراندازی به طرف دشمن بودیم و من تیربارچی لشکر بودم ، شهید عظیم خمری آرپی جی زن بود و از یک نقطه چند موشک به طرف تانک های دشمن شلیک کرد و با رشادت فراوان این عمل را انجام دادند؛خاکریز ما در کنار باتلاقی قرار داشت من چند بار به شهید خمری گفتم که محل عملیاتی خود را تغییر دهد تا دشمن متوجه ایشان نشود ولی شهید عظیم توجهی به تذکر من نداشت ، وقتی که آخرین موشک خود را خواست به طرف دشمن پرتاب نماید مورد اصابت گلوله دشمن از ناحیه قلب قرار گرفته بود و به داخل باتلاق پرتاب شد، ایشان نیمه جان بود و من و دوستانم او را از داخل باتلاق بیرون کشیدیم و هنوز جان داشت و زیر لب ذکر یا حسین (ع) را زمزمه می کرد ما او را به کنار خاکریز گذاشته و مشغول درگیری شدیم و پیشروی خود ادامه دادیم و مدتی بعد متوجه شدیم که ایشان  داخل باتلاق افتاده و مفقود شده اند. پیکر مبارک ایشان را بعد از مدت 13 سال به آغوش خانواده اش آوردند.

Qambarani@

  • دانیال خمّر


مقالات علمی تخصصی سرکارخانم مریم خمری

1-ارتباط بین تعارض کار-خانواده ورضایت زناشویی درپرستاران وماماهای بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی زابل-مجله علوم پزشکی قزوین-شماره3-شهریور95

2-بررسی رابطه حمایت اجتماعی درک شده باتاب آوری دربیماران دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت علی اصغر(ع)زاهدان-نشریه پرستاری دیابت-شماره4-زمستان93

3-بررسی ارتباط بین سلامت روان وخودکارآمدی دربیماران مبتلابه دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت حضرت علی اصغر(ع)زاهدان-نشریه پرستاری دیابت-شماره1-زمستان94

4-ارزیابی سطح سرمی منیزیوم دربیماران دیابتی نوع دو-نشریه پرستاری دیابت-شماره2-تابستان

@Qambarani


  • دانیال خمّر

  • دانیال خمّر
  • دانیال خمّر

توسط میراحمدخان کمبرانی،حکومت مستقل کلات درسال1666میلادی اعلام موجودیت نمودوپس از30سال حکومت، فرزندمیراحمدخان به نام میرمحراب خان برتخت حاکمیت نشست ونام حکومت کلات راازعنوان طایفه ای پدرواجدادش به نام خودپدرش که موسس حکومت جدیدبودازقمبرانی به احمدزایی تبدیل کرد.وفرزندان میراحمد،تحت عنوان احمدزایی یکی پس ازدیگری به تعداد15خان به حکومت کلات بصورت موروثی دست یافتندکه نهایتاً این حکومت محلی،در30مارس1955میلادی کاملاً درحکومت جدیدپاکستان ادغام ومحومی گردد.

@Qambarani

  • دانیال خمّر

معاشرت با خویشاوندان
قالَ اَمیرُالمُؤْمِنینَ علی علیه السلام:
وَاَکْرِمْ عَشیرَتَکَ فَاِنَّهُمْ جَناحُکَ الَّذى بِهِ تَطیرُ وَاَصْلُکَ الَّذى اِلَیْهِ تَصِیُر وَ یَدُکَ الَّذى بِها تَصُولُ؛
امام على علیه السلام فرمود:

خویشاوندانت را گرامى بدار،چون آنها بال تو هستند که توسط آنها پرواز مى کنى.و ریشه تو هستند که به آن بر مى گردى.و دست تو هستند که بواسطه او دفاع مى کنى.
 بحار الانوار، 74/ 105

@Qambarani


  • دانیال خمّر

  • دانیال خمّر

مرحوم کاپیتان ناخداغلامحسین قادری(خمّر)
فرمانده ناوشکن نیروی دریایی ارتش باماموریتهای خارج ازمرزهای آبی جمهوری اسلامی ایران.

....

سلام ودرود خدا برطایفه خمر.یکی از کاندیداهای مجلس شورای اسلامی در زابل از بنده خواست تا جلسه ای بامشارکت سیستانیهای مقیم زاهدان درمرکزاستان تدارک ببینم جلسه با حدود 200 نفر تشکیل گردید. بعضی از دوستان صحبتهایی در مورد علت کوچ مردم این خطه به سایر نقاط ایران ایراد نمودند. اما نوبت به جناب اقای غلامحسین قادری (خمّر) که رسید چنان با بیانی شیوا ومنتقدانه وبه حق از مسئولین گلایه کرد که حضار لذت بردند.کاندیدا اشاره ای به بنده کردکنارش رفتم وخلاصه ای از بیوگرافی وشخصیت اقای قادری (خمّر)را به ایشان منعکس نمودم سپس شروع به صحبت وایراد طرحها وبرنامه های خود نمودکه برای اقای قادری وحضار قانع کننده نبودواز سخنان پایانی دریافت که نظرصددرصد مساعدی در مورد ایشان ندارندچرا که درهیچ جلسه ای با چنین منطقی روبرو نشده بودگرچه به ظاهر بیان کرد که از منتقدین وروشنفکرانی همچون اقای قادری که جلسه راتدارک دیده اند استقبال میکنم گویا دریافت که ما باهم هماهنگیم لاکن نکته مهم سیستانی است که زمانی انبار غله ایران محسوب میشد وامروز به ویرانه ای تبدیل شده ودر لبه پرتگاه قراردارد پخش برنامه ثریا و ماهی ها درسکوت میمیرند معید این ادعا است. خداروح مرحوم آقای غلامحسین قادری(خمّر)رارحمت کند.

@Qambarani

  • دانیال خمّر
طایفه خمّردرهشت سال دفاع مقدس،دههاجانبازتقدیم انقلاب اسلامی نموده،که برای این شهیدان زنده ویادگاران آن دوران سخت،آرزوی صحت وسلامتی داریم.

شرح تصویرازراست:جانبازعیسی خمبری،جانبازعلی خمّر،جانبازمحمدامیرخمّرحسین زاده
  • دانیال خمّر

جلوگیری از کپی کردن مطالب

کد قفل کردن راست کليک