Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

Qambarani Tribe

طایفه کمبرانی{شرح تاریخی وامروزی ،مستندومستدل،متصل به رفرنس}

مشخصات بلاگ

من کمبرانی ام
ﻣﺮﺍ ﺩﺭ رستم ویعقوب ﻣﺠﻮ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ جای گرفته ام
مرابه نام جدم میرنصیرخان اعظم بخوان
وشاهانی که پی درپی همه حاکم بودند
شاه همه شاه کلات
فرزندان میرکمبربزرگ
ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ درلباس بلوچی قامت گرفته ام
ﺍﯾﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
گرچه امروزکمی باآن مرام فاصله گرفته ام
لیک من بلوچی ریشه دارم
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ تاریخ قلات به نظاره بنشین
ومهاجرتی ازکلات
به سرکردگی میرامامدادخان وفرزندان شجاع به سیستان
که نوادگانش باعث این شعرشدند
سون لف خمّرومرو،بی تیرو وبی کمو مرو""
وصدهاسال است که شعرم زمزمه مردمان زابلستان است
ونمودش هم رزم هشت سال است
که جنگاوری جلوداربوده ام
نشانش خواهی،رزم عباس و42تن ازشهدای همخونم راورق بزن
امروزاگرکمبرانی ﺭﺍ به تصویرخواهی
ﻣﺮﺍﺑﺸﻨﺎﺱ،اگرچه درسجل زمانه خمّرنام گرفته ام
دانیال خمّر

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

کانال تلگرامی طایفه کمبرانی

ابزار نمایش اوقات شرعی

وضعیت آب و هوا

شهدای طایفه-21-شهیدمحمدشریف خمبری

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۲۲ ق.ظ


شهید محمدشریف خمبری/ پدرش گل خان، کشاورز بود و مادرش ماهرخ نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. چهاردهم فروردین 1358، در روستای پیراواش گرگان توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزارش در گلزار شهدای امامزاده عبداله شهرستان زادگاهش قرار دارد.
سیره شهید بزرگوار محمدشریف خمبری
شهید محمدشریف خمبری در تاریخ دهم فروردین سال 1339 در یکی از روستاهای توابع آق قلا به نام جهان آباد بدنیا آمد.فرزند چهارم خانواده بود. از دوران بچگی نماز خواندن را از مادرش آموخت. مادرش بسیار اهل نماز و عبادت بود و از این رو محمدشریف از او درس عبودیت آموخت او همچنین دارای اخلاق خوبی بود. با دوستان دوست و مخلص بود. با خانواده گرم و مهربان .
با شروع انقلاب در بین مردم دیندار کشور نوای حق خواهی مردم به گوش محمدشریف رسید. او هم چون فردی معتقدین بود با این ندا همگام و هم سو شد. با شناخت حضرت امام خمینی به ایشان علاقمند شد و به همراه دوستش حسن سلیمانی برای پیروزی انقلاب و جایگزینی حکومت دینی به جای رژیم طاغوتی فعالیت را شروع کرد.
آن دو اعلامیه های امام را پخش می کردند و در تظاهراتهای ضد رژیم حضور فعال داشتند. با اینکه انقلاب به پیروزی رسید بعد از پیروزی انقلاب آن دو وظیفه ی خود را سنگین تر دانسته و با ضد انقلابیون مبارزه می کردند.
در درگیری های گنبد آنها به مردم مبارز کمک می کردند.شهید راه خود را با آگاهی انتخاب می کرد. کتابهای استاد مطهری را می خواند. و از ایشان الگو می پذیرفت و به قرآن علاقه داشت و آن را تلاوت می کرد و به مسجد محل می رفت و در نمازهای جماعت شرکت داشتند.
حتی بعد از انقلاب هم اعلامیه های حضرت امام را در بین مردم پخش می کرد.او دارای اخلاق خوبی هم بود. مهربان و دلسوز بود هر کاری داشت در حد توانش به او کمک می کرد و گرم و صمیمی بود.
حسن سلیمانی و محمدشریف با غیرت دینی و ملی توانستند تحمل کنند و برای پاسداشت انقلاب با آنها به مبارزه پرداختند، شهید سلیمانی در این مبارزات به شهادت رسید.
محمدشریف با اعتقادی راسخ و قلبی شبانه پیاده از روستا بیرون رفت و با پای پیاده راهی شهر فاضل آباد شد. و روز 12 فروردین رأی آرای خود را در صندوق انداخت و از این کار بسیار خوشحال شد. در برگشت او کمیته را از محاصره پیرواش با خبر کرد و از آنها کمک خواست و همراه کمیته به روستا رفت و ضدانقلابیون توسط کمیته تارو مارو پراکنده شدند و وقتی داشتند از روستا می رفتند شهید با دو نفر دیگر سوار بر موتور داشتند آنها را همراهی می کردند.که ضد انقلابیون او را شناسایی کرده و ترور کردند. گلوله به قلب محمدشریف خورد و به شهادت رسید. پیکر پاک و مطهرش را در امامزاده به خاک سپردند.
منبع : پرونده فرهنگی شهدا/اداره هنری، اسناد و انتشارات
Qambarani@

  • ۹۶/۰۶/۰۸
  • دانیال خمّر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

جلوگیری از کپی کردن مطالب

کد قفل کردن راست کليک