نقدی برکتاب واژه نامه سکزی اثرآقای محمدی خمک
جناب آقای محمدی درتشریح واژه خمّر درکتاب خود نکات نادرستی ازطایفه ام گردآوری نموده که بایستی ایشان درچاپ های بعدی ازکتابشان حتماً بامدنظرگرفتن ملاحظات زیراقدام به اصلاح متن نمایند.
ضمن اینکه ایشان بایستی بدواً به تاریخ رجوعی می داشتندویاحداقل بابزرگان ومعتمدین طایفه خمّر درنوشتن این متون مشورتی می نمودندوآنگاه اقدام به تهیه متن برای این طایفه می کردند.
ملاحظات:
1-آقای محمدی،خمّرراازقبایل به نام سکزی معرفی کردند که این کاملاً کذب هست وطایفه خمّربه هیچ وجه پیشینه سیستانی نداردوتنهادرقرن اخیربه جهت مهاجرت به این منطقه سیستانی خوانده شده است.
2-آقای محمدی،اذعان کرده ،کمبرانی های بلوچستان ازطایفه خمّر منشعب شده اندکه به هیچ وجه صحیح نیست وعکس این قضیه صادق است.
3-چه خمبرمعنای شمشیربدهدیاندهد،خمبر برگرفته ازکمبر وهمان قبیله کمبرانی است ومعنای دیگری ندارد.
4-اگرچه لف مرکزطایفه خمّر درایران محسوب می شودوخمّرهای این منطقه دلاوران وحماسه سازان بنامی بوده اند،لاکن سون لوف خمّرو مرو یعنی جماعت خمّر واینجا لف به معنای جماعت وکل طایفه خمّر معنامی دهدنه بخشی ازآن .
5-تنهانکته مثبت این متن،همان اذعان به جنگاوری مردان وزنان این قبیله است که همه سیستانیان که درمجاورت این قبیله زیسته اند، این شعررابه خوبی حفظ هستندومی دانند.
دانیال خمّر-محقق وپژوهشگرطایفه کمبرانی/خمّر
qambarani@
عنوان وبلاگ: باران
آدرس :hooriy1400.blogfa.com
موضوع عمومی-اجتماعی
مدیر:حوریه ثمره خمّر
Qambarani@
متن تاریخی درمعرفی طایفه سرابندی درکتاب زادسروان سیستان
...در بین کتب موجود نامه عالم آرا نادری تنها ماخذی است که از طایفه ای به نام نخی یا نخعی اسم می برد نخی ها یا نخعی ها رزمیان متحد لالویی ها هستند که آنان مشترکا عساکر سیستانی الاصل ملک محمود سیستانی وبعدها جنگ جویان زیر فرمان میر قنبر و میر کوچک خان سربندی را تشکیل می دادند بنابراین باور دیرینه و یا اعتقاد قدیمی در میان طایفه وجود داشته که به موجب آن اسلاف سربندی نیز خود را از اعقاب مالک اشتر نخعی قلمداد کنند و این همان اعتقادی است که براهویی ها نیز در مورد ریشه طایفه ای خویش دارند ودر نتیجه به علت تشابه عقیدتی به هم نژادی و همبستگی قومی شان صحه می گذارد قنبرانی یا کنبرانی یا خمرانی یا طایفه خمر که در این اواخر شمشیر زنان ویا رزمیان با ثبات و مطیع سران سربندی بوده اند صرف نظر از مواصلت های ریشه دار با سربندی ها تیره بارز وشناخته شده ی از طوایف موجود سیستان اند که در شرح شجره نامه خود هم نسب خویش را به براهویی ها پیوند می دهند و هم بسیاری از آنان به نام نخی یا نخعی مشهورند به عنوان نمونه از کدخدا درویش خمر که جد مادری سردار محمد رضا خان پردلی آخرین سرکرده و بزرگ طایفه سرابندی است بیشتر به نام درویش نخی یاد میشود نه درویش خمر با توجه به صلابت جسمی و جسارت روحی مردان طایفه خمر تردیدی باقی نمی ماند که نخعی ها هم پیمان با طایفه لالویی عمدتا اسلاف طایفه خمر بودند که به خاطر همبستگی قومی ونژادی از سران طایفه سربندی تمکین می نموده اند ولاجرم اعقابشان نیز این شیوه را حفظ کردند لالویی ها یادر سیستان وجود ندارند ویا به علت تغییر نام ناشناخته باقی مانده اند....
توضیح:
در مورد متنی که غلامعلی رئیس الذاکرین در کتابش به آنها اشاره کرده در مورد قوم خمر که شمیرزنان سرابندیها بودند این اشتباه است .کمبرانی ها به عنوان مرزداران استان محسوب میشدند.و فرمانبردار هیچ قومی نبودند.متاسفانه ریس الذاکرین این موضوع را در کتابش بیان کرده که با اعتراض شدید ومستندگل محمدخان کمبرانی(زابلی)قرار گرفت.
Qambarani@