میر ویس پسر شاه عالم از بزرگان عشیره هوتک از قبیله غلجائی افغان در سال ۱۶۷۳ میلادی متولد شد.وی یکی دیگراز پادشاهان افغانستان بودکه آرزوی غلبه بربلوچستان رابه گوربرد.
میرویس درسال1711میلادی از طریق قندهارباسپاه سنگین قصد حمله به خاک بلوچستان را داشت . درآن زمان حاکم بلوچستان میر سمندرخان احمدزئی کمبرانی بود. خبر حمله میر وایس خان هوتکی به بلوچستان به گوش میر سمندر خان رسید که افغانها تحت فرماندهی میر وایس خان هوتکی و سپاهش کم کم دارند به مرزهای بلوچستان نزدیک می شوند .میر سمندرخان با صادر کردن فرمانی برای سران طوایف بلوچ،اعلام کرد که هر چه سریعتر با نیروهایشان در کلات جمع شوند تا تدارکات جنگی برای دفاع از خاک وطن مهیا شود.
بلافاصله ارتش کلات ،آماده به جنگ، تحت فرماندهی میر سمندرخان کمبرانی راهی نبردشد.در چند صد کیلومتری کلات هر دو لشکر رو در روی هم قرار می گیرند و جنگی سخت و خونباری رخ می دهد که هر دو طرف متحمل خسارتهای فراوانی می شوند و پس از کشت و کشتار تن به تن در نتیجه جنگ، میروایس خان هوتکی پادشاه افغانستان بدست شخص میر سمندرخان،ضربه سخت وکاری می خورد که همان ضربه باعث عقب نشینی وشکست آنهاگردید.
میر ویس باهمان زخم کاری سرانجام در سال ۱۷۱۵ در سن ۴۱ سالگی درگذشت و برادرش عبدالعزیز٬ جانشین او گردیدکه وی نیزبدست شاه محمود هوتک٬ پسر میرویس خان کشته شد.
منبع:تاریخ بلوچستان
خیانتهای درباریان اعلیحضرت میرمحراب خان ثانی احمدزئی کمبرانی، درتحریک سران قبایل ودولتهای اطراف ومردم عامه بلوچ برعیله شاه محراب،پایانی نداشت.یکی ازاین خائنین آخوندملاحسن بود.
هنگامیکه ارتش سندوبریتانیا پیشروی به سوی افغانستان به منظور جایگزین کردن پادشاه افغانستان دوست محمد با شاه شجاع درانی را آغاز نمود،
در هنگام عبور از گذرگاه بولان(کچهی)، آنها توسط برخی قبایل بلوچ مورد حمله قرار گرفتند (ماسون، 1974).
پس از آن، ثابت شد که این حملات توسط آخوند محمد حسن، وزیرشاه کلات برای تحریک به ایجاد بی اعتمادی بین انگلیسی ها و محراب خان احمدزئی کمبرانی بوده است.
بریتانیا؛ میر محراب خان را مسئول نقض معاهده ماسون کرد.
فرمانده انگلیسی الکساندر برنز و شاه شجاع درانی به شاه کلات در مورد تبعات این اقدام نامه نوشتند و ناراحتی خود را در این موضوع ابرازکردند.
میرمحراب خان، سعی در آرام کردن وضعیت با اعزام نماینده خود ملا محمد حسن به اردوگاه بریتانیا در شکارپور داشت لاکن ملا حسن به جای دفاع از شاه کلات، سعی کرد انگلیس را در برابر میرمحراب خان احمدزئی کمبرانی، تحریک کند. مقامات بریتانیاو شاه شجاع بر این باور شدند که شاه کلات، مخفیانه از قبایل بلوچ درخواست کرده که مانع حرکت ارتش سند شوند.
این درحالی بود که خودملا حسن بدون اطلاع به محراب خان، نامه رسمی به روسای قبایل با مهر رسمی برای جنگ با انگلیس فرستاد تا در گذرگاه بولان با انگلیس مقابله کنند و این رابطه انگلیس و محراب خان راازقبل بدترکرد
شاه کلات، با وجود توطئه های ملا حسن،به بازدید از کویته برای دیدار با مقامات انگلیسی و شاه شجاع به منظور آرام کردن وضعیت ناشی از حمله به کاروان بریتانیا در بولان رفت.
پس از دیدار و برگشت محراب خان به کلات دوباره خبر حمله مردم بلوچ به کاروان بریتانیا رسید و ملا حسن تایید کردکه این حمله هم به دستور شاه کلات صادر شده است لذا انگلیس همه روابط دوستانه خود با پادشاهی کلات را لغو کردوقرادادی که بین انگلیس و محراب خان امضا شده بود توسط کارهای شیطانی ملا حسن شکسته شد
او همچنین انگلیس را از حمایت کامل خود درصورت هراقدامی علیه شاه کلات مطمئن کرد. ملاحسن به خاطرانتقام پدر و برادرش که به دست میرمحراب خان کشته شدبودندخیانت کرد. وی تلاش داشت تا میرشهنواز خان احمدزئی کمبرانی راازطریق بریتانیایی هاجایگزین میرمحراب خان احمدزئی کمبرانی نماید.که درنهایت باشهادت میرمحراب خان ثانی توسط ارتش بریتانیا به این آرزوی خودجامه عمل پوشاند.
qambarani@
مهمترین القابی که برای برخی شاهان کمبرانی درتاریخ ثبت وضبط گردیده عبارتنداز:
اعلیحضرت میرنصیرخان کمبرانی:
نوری- اعظم-پدربلوچستان-شاه شاهان
قاضی(لقبی است که به ایشان ازطرف امپراطوری عثمانی داده شده است)
اعلیحضرت میرعبدالله خان کمبرانی:-عقاب-فاتح
اعلیحضرت میراحمدخان کمبرانی:احمدکبیر
اعلیحضرت میرسمندرخان کمبرانی:
امیرالامرا(میرمیران)( این عنوان توسط امپراطور مغول اورنگ زیب به او داده شده است)
اعلیحضرت میرمحراب خان ثانی کمبرانی:شاه شهید
qambarani@