
امیرحسین خمری
آقای گل مسابقات فوتسال نوجوانان شهرستان زابل -اردیبهشت95
بازیکن تیم فوتسال شمال سیستان
Qambarani@
امیرحسین خمری
آقای گل مسابقات فوتسال نوجوانان شهرستان زابل -اردیبهشت95
بازیکن تیم فوتسال شمال سیستان
Qambarani@
کجارفتند آن همه سردار خمّر
کجا رفتند برنو،شمشیروتبر
کجارفتند خانات کلات کمبرانی
حماسی قوم وایل مهربانی
بی بی ما،شیرزن، قمرنساء خمّر
دادالله خان وعلی بیک ومیرسمندر
چه گویم شرح حال میربیک شهید
پدربزرگ زینلم با قد رعنای رشید
کجارفت دادالله خان وکدخداخان فقیر
امامداد کجارفت وکدخدادرویش شهیر
کدخداحاجی واحمدمیرقنبر
خدایادرپناهت تمام قوم خمّر
برای شادی ارواح همه رفتگان طایفه ومردان نامدارقوم خمّر،فاتحه واخلاص وصلوات
Qambarani@
در مسیر حرکت طایفه قنبرانی (خمّر) که پس از فتح دهلی توسط نادرشاه از طریق سیستان عازم کلات نادری بود،امام دادخان قنبرانی(یکی ازفرزندان خان کلات کمبرانی) با جماعتی از افراد طایفه خود در سیستان باقی ماند وآنگاه به عمران قریه لف و پلگی خمر، همت گماشت. توسعه و گسترش تعداد افراد طایفه -مشکل عمده طوایف سیستان- که طبیعتا نیاز به علفچر(چراگاه)بیشتری را جهت دام های شان، ایجاب می نمود،آنان در مناطق طلفک، ابراهیم آباد شیب آب ، نیزار ده سرخ میانکنگی وتپه خمک، پراکنده شوند و این مناطق همچنان در دست شان باقی مانده است.
منبع:-کتاب زادسروان سیستان اثرغلامحسین رئیس الذاکرین
Qambarani@
پس ازقتل اشرف درسال1143 وهمراهی نادردرحمله به هندوستان توسط شمشیرزنان طایفه کمبرانی(خمر)؛خدمت نامه وحکم نادر شاه و یک قبضه شمشیر اهدایی برای بزرگ این طایفه ارسال که در دست فرزندان طایفه است.
گفته می شوداین تصویرشمشیراهدایی نادرشاه است که نسل به نسل به سرتیپ دادالله خمر وسپس به تیره جنگی منتقل شده واکنون دراختیاراین تیره می باشد.
@Qambarani
درمیان این همه سنگ، مرمراست
ریشه من، نخعی خمّراست
مالک(1)یاران حیدر،(2)سروراست
ایل من دنباله ی این اشتر(1)است
جدجدم میراحمد،قنبر(3)است
دردرون جان ،کلاتم(4)بهتراست
اشرف افغان(5)که ازبد، بدتراست
درمیان کشته هایم ازهمه اوسرتراست
نسل خمّر درنبرد، مردپرور است
سندش هم چهل ودوشهید(6)پرپراست
دانیال هرچه بگوید ،کمتراست
شعرخمّر(7)خود ،گواه بهتراست
ملاحظات:
1-مالک اشترنخعی
2-امام علی(ع)
3-میراحمدخان کمبرانی(خان کلات)
4-کلات قنبرانی(مکانی درپاکستان امروزی)
5-اشرف افغان(چپاولگرایران)
6-چهل ودوشهیدطایفه خمّر که تاکنون شناسایی شده اند
7-سون لف خمّرو مرو بی تیروبی کمو مرو
Qambarani@
متن تاریخی درمعرفی طایفه سرابندی درکتاب زادسروان سیستان
...در بین کتب موجود نامه عالم آرا نادری تنها ماخذی است که از طایفه ای به نام نخی یا نخعی اسم می برد نخی ها یا نخعی ها رزمیان متحد لالویی ها هستند که آنان مشترکا عساکر سیستانی الاصل ملک محمود سیستانی وبعدها جنگ جویان زیر فرمان میر قنبر و میر کوچک خان سربندی را تشکیل می دادند بنابراین باور دیرینه و یا اعتقاد قدیمی در میان طایفه وجود داشته که به موجب آن اسلاف سربندی نیز خود را از اعقاب مالک اشتر نخعی قلمداد کنند و این همان اعتقادی است که براهویی ها نیز در مورد ریشه طایفه ای خویش دارند ودر نتیجه به علت تشابه عقیدتی به هم نژادی و همبستگی قومی شان صحه می گذارد قنبرانی یا کنبرانی یا خمرانی یا طایفه خمر که در این اواخر شمشیر زنان ویا رزمیان با ثبات و مطیع سران سربندی بوده اند صرف نظر از مواصلت های ریشه دار با سربندی ها تیره بارز وشناخته شده ی از طوایف موجود سیستان اند که در شرح شجره نامه خود هم نسب خویش را به براهویی ها پیوند می دهند و هم بسیاری از آنان به نام نخی یا نخعی مشهورند به عنوان نمونه از کدخدا درویش خمر که جد مادری سردار محمد رضا خان پردلی آخرین سرکرده و بزرگ طایفه سرابندی است بیشتر به نام درویش نخی یاد میشود نه درویش خمر با توجه به صلابت جسمی و جسارت روحی مردان طایفه خمر تردیدی باقی نمی ماند که نخعی ها هم پیمان با طایفه لالویی عمدتا اسلاف طایفه خمر بودند که به خاطر همبستگی قومی ونژادی از سران طایفه سربندی تمکین می نموده اند ولاجرم اعقابشان نیز این شیوه را حفظ کردند لالویی ها یادر سیستان وجود ندارند ویا به علت تغییر نام ناشناخته باقی مانده اند....
توضیح:
در مورد متنی که غلامعلی رئیس الذاکرین در کتابش به آنها اشاره کرده در مورد قوم خمر که شمیرزنان سرابندیها بودند این اشتباه است .کمبرانی ها به عنوان مرزداران استان محسوب میشدند.و فرمانبردار هیچ قومی نبودند.متاسفانه ریس الذاکرین این موضوع را در کتابش بیان کرده که با اعتراض شدید ومستندگل محمدخان کمبرانی(زابلی)قرار گرفت.
Qambarani@