Qambarani@
Qambarani@
دکتر مسعودکمبرانی
-متولد: تربت حیدریه.ساکن:تهران
-رییس پژوهشکده توسعه صنایع شیمیایی ایران
-دکترای شیمی
-عضوهیات علمی دانشگاه
-جهادگرنمونه سال87کشوری
-مدیرگروه پژوهشی جهاددانشگاهی تهران
-ارائه کننده مقالات متعددوطرح های پژوهشی درکنفرانس های علمی کشور:
1 : تولید الکلهای چربی طبیعی در مقیاس Bench
2 : تولید سدیم مونوفلوئوروفسفات در مقیاس بنچ
3 : تولید ماده گلیسروکس در مقیاس آزمایشگاهی و Bench
4 : عصاره گیری از گیاه پیرتروم
5 : تهیه سدیم کوکوئیل سارکوزینات (فاز مطالعاتی و آزمایشگاهی)
6 : نمونه سازی دی سدیم لورت سولفوساکسینات
7 : طراحی و ساخت، نصب و راه اندازی واحد نیمه صنعتی گلیسرول و منواستئارات (GMS)
8 : طراحی و ساخت، نصب و راه اندازی واحد نیمه صنعتی گلیسرول و منواستئارت (GMS)
9 : تولید اتیلن گلیکول استئارات (EGS) در مقیاس Bench و Pilot
10 : تولید تترااستیل اتیلن دی آمین TAED
11 : عصاره گیری از گیاه پیرتروم در مقیاس پایلوت
12 : تولید و فروش 20 تن ماده SPEC FC به منظور جایگزینی با ماده Sunmix FC
13 : تولید و فروش ماده شیمیایی Fatty soap
14 : تولید صنعتی 30 تن ماده HS SUNMIX
15 : تهیه آزمایشگاهی «اتیلن گلیکول استئارت (EGS)»
16 : ایجاد دانش فنی تولید پتاسیم لائورات
17 : بررسی و نقد گزارش های مربوط به تصفیه پساب کارخانه فارسیت دورود
18 : تولید پنج تن روغن کرچک سولفونه
19 : احداث واحد تولیدی و تولید انبوه دو ماده Summix FC & HS
20 : تولید نیمه صنعتی ماده پتاسیم لائورات
21 : تحقیق و تولید «روغن کرچک سولفونه»
22 : بررسی و تهیه امولسیفایر قیر دیرشکن (فاز مطالعاتی و آزمایشگاهی)
Qambarani@
نگین شهر یکی از شهرهای توابع شهرستان آزادشهر استان گلستان است. جمعیت نگین شهر در سال ۱۳۹۰، برابر با ۷٬۸۵۸ (2076خانوار) نفر بوده است. این شهر با ۷۰۰ هکتار وسعت در شرق شهرستان آزادشهر قرار دارد و از مرکز شهرستان حدود 5 کیلومتر فاصله دارد. این شهر در دیماه سال ۱۳۸۳ خورشیدی با موافقت محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، بنیاد شد.
شهر نگینشهر از ادغام چهار نقطه جمعیتی نظامآباد، ممی زیتونلی وهیوه چی (پورجان) بهوجود آمده و بنیانگذار این محله ها (محله هیوه چی (پورجان)) یکی از بزرگان طایفه هیوه چی بوده است و پیشهٔ بیشتر مردم آن کشاورزی ودامداری است.در این شهر طوایفی چون خمر، فراهی، ته کر، شهرکی، صیادی، کریم کشته، زور، نعیمی، کاغذلو، آذری، صادقلو، بذرافشان زندگی میکنند.
برخی ازبزرگان طایفه خمر از تصمیم گیران و مسولین شهری هستند از جمله محمد خمرفرزندابراهیم،فرهنگی و عضوچهارمین دوره شورای شهر ، حاج حسن خمر بزرگ طایفه و رضا فاروقی مقدم خمر که فرزند کدخدا غلام خمر از خمک زابل میباشند و...
Qambarani@
باتوجه به آخرین محل استقرارنخعی هابواسطه ابراهیم مالک اشترنخعی درموصل(موطن کردها) ومهاجرت طی سالهای150هجری قمری ازعراق به شرق ایران وازجمله کلات،برخی این نخعی های براهیمی(براهویی)راعرب-کرددانسته اند.قول هایی دال بر کرد بودن براهویی ها نیز وجود دارد که در اعتبار آن ها شواهد و قرائن زیادی موجود است:
1- بنا به روایت مهندس مخبر موکلر در مقدمه رساله ای می نویسد: «براهویی ها زبان مخصوص به خود دارند که کردی یا کردگالی نامیده می شود و هم اکنون قبایل ساکن نواحی لس بیلا به اسم کردگالی شناخته می شوند» ( مخبر : 6 )
2- تشابه نام بعضی قبیله های کرد مثل برادوست یا براخوی که اتفاقاً در همان حوالی می زیسته اند. (ن.ک. نقشه پراکندگی اکراد).
مردوخ به نقل از دائره المعارف اسلام می نویسد: «براخوی قریب سه صد هزار نفری هستند، در اطراف کلات که قریب دویست و بیست میل منطقه سکونت آنها امتداد دارد. حکومت مرکزی بلوچستان که کلات است، تحت ریاست این عشیره است، که از تیره کمبرانی است.48180 نفری عده نفوس آنهاست، تمام این عشیره سنی مذهب اند» ( مردوخ ، ج1 )-منابع:(تاریخ کرد و کردستان، ج 1، ص 80).
3- وجود بعضی عشیره های کرد در بین عشایر بلوچ: به روایت تاریخ مردوخ دو عشیره کرد به اسم «ماماسین» در بین عشایر بلوچ هستند( همان : 111 ) وهمچنین است طایفه قنبرانی یا شعبه دیگر آن منگال که طوایف کرد به همین نام نیز داریم.
4- براهویی را بعضی تحریف شده ابراهیم شمرده اند، چنانکه کردهای غرب ایران نیز ابراهیم را «برو» می خوانند و نیز تعبیر دیگری برای این اسم میکنند که شاید صحیح تر باشد و آن «به روهی» است یعنی بالای کوه ( مخبر : 6 )
5- براهویی ها نیز مثل کردها خود را از نسل عرب می دانند. یکی از جوانان براهویی در لوتک نسب خود را اینگونه به اعراب می رسانید: ظریف بن صر خان بن مرداخان بن سردار ابراهیم خان بن گل محمد خان بن بهادر خان بن نوک بنده بین امیر پیر محمد بین یاگی بن امیر نوب بن شاهزاده جمال بن سلطان محمد بن اوزن حسن بن محمد بن رستم بن ابراهیم بن مالک بن حارث بن یغوث بن مسلمه بن ربیعه بن حارث بن خزیمه بن نخع بن مذحج.
بنا به روایت بعضی از علمای علم انساب نسب اکراد به نوح می رسد و از نسل سام هستند و عرب که جد آنها عمر مزیقیاء پادشاه یمن به شام نقل کرده و از آنجا اولاد او به اماکن عجم پراکنده شده اند و جمعی دیگرعمر مزیقیاء رااز نسل اسماعیل پسر ابراهیم خلیل مرقوم داشته اند ( مردوخ : 29- 128 ) مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف هر جا تابع مأخذهای پهلوی بوده اکراد را از نسل سلاطین ایران حساب کرده و هرجا پای اجتهاد شخصی و نقل مسموعات خودش به میان آمده قول معاصرین را نقل نموده و اکراد را از نسل عرب شمرده است. زیرا در آن ادوار که عرب غلبه تام داشت. همه طوایف خود را زیر علم تازیان کشیده، نژاد خود را پنهان می کرده اند و به وسیله انتساب به غالب خود را از آفات مصون می داشته اند ( یاسمی : 114 به نقل ازمروج الذهب
دلایل دیگر:
6-ابن حوقل درکتاب خوددرصفحه309کوفچ یاکوچ رانژاد کرددانسته که به بلوچستان آمده اند.(کوچ وبلوچ)
7-اصطخری جغرافیدان مسلمان دراواسط قرن چهارم هجری ازبراهویی حرف زده وآورده است که"خانه ایشان ازنی می باشدوطعام ایشان اغلب ماهی ومرغان آبی است وبدان تغذیه می کنندوآنهاهمانندکردان هستند.
8-کردهادرسراسراستان کلات وجوددارندولی انتهای دره بولان صدرمقام یاجایگاه مرکزی آنهاست.علاوه براین درجایگاهی بنام باغبانه درجهلاوان نیزمتمرکزاند.گروه اندکی ازآنان دراستان لسبیله زندگی می کنند
9-کتاب جامع نامنامه ایلات وعشایروطوایف ایران تاریخی وفرهنگی:2421-براهوییها اصلا کردنژادند تا چندی پیش قریب 300 هزار نفر از طایفه براخوی در اطراف کلات زندگی میکردند و حکومت مرکزی بلوچستان در دست یکی از تیرههای آن به نام کمبرانی (قنبرانی) قرار داشت.
Qambarani@
امیرسرتیپ ستادمنصورخمّری
یکی ازفرماندهان موفق8سال دوران دفاع مقدس می باشند.آخرین سمت نظامی وی ارشدنظامی ارتش جمهوری اسلامی ایران دراستانهای شمالی:گلستان-مازندران وخراسان شمالی بود.ایشان همچنین فرمانده لشکر30پیاده گرگان وفرمانده قرارگاه شمال نزاجابودند.
امیر،علیرغم سن بالاوجراحتهای زمان جنگ،قهرمان مسابقات ورزشی آمادگی جسمانی امراوافسران ارشدارتش جمهوری اسلامی ایران درمسابقات تهران شدند
.ایشان درسال95 بازنشسته شدند
مسئولیتهای فعلی:
-معاون پدافندغیرعامل استانداری گلستان
-مشاوراستاندارگلستان
-عضوهیات رئیسه کانون بازنشستگان آجا
-مسئول هیات ورزشهای سه گانه استان گلستان
بامهاجرت تیره هایی ازنخعی هاطی سالهای 150هجری قمری(767میلادی)به شرق ایران،این قوم مهاجر،ازسالهای بعدآن تاسالهای1211هجری قمری(1800میلادی)تحت نام طایفه قمبرانی(کمبرانی)دردل ایل براهویی،قریب به هزارسال ودرمنطقه کلات،هویت بلوچ داشته است.
کهن ترین ترانههای تاریخی بلوچستان، موسوم به «دَپتَر شاعری» (ترانههای اصل و نسب)، به نخستین مهاجرتهای کمبرانی از عراق وشام، موطن اصلی آنها، پرداختهاند. از این ترانهها تعداد معتنابهی موجود است که فقط اندکی از آنها گردآوری شده است (نمونة ضعیفی از این نوع را میتوان در > بررسی زبانشناختی هند < یافت؛ رجوع کنید به گریرسون ، 1921). قدمت برخی از این ترانهها ممکن است به قرن دهم نیز برسد. همة ترانهها حاکی از آن است که نخعی ها(اجدادکمبرانی های بلوچ) در تقابل امام حسین علیهالسّلام با یزید جانب امام را گرفتند.
وحدیکه سرزرته یزید و کشتگی شاهن حسین «رضی الله تعالی عنه»
وقتیکه یزید روی کار آمد و حسین «رضی الله تعالی عنه» را به شهادت ساند
ما اشتگنت زرین منند گون شصت و چارین فرقوان
ما سرزمینهای زر خیز شام را ترک کردیم و با شصت و چهار زیر رده فامیلی از آنجا هجرت نمودیم.
Qambarani@