بانوان موفق-3-ستوانیکم خانم خمّر

ستوان یکم خانم خمّر مشاوره اجتماعی نیروی انتظامی شهرستان کلاله در مسجد جامع این شهرستان، طی سخنانی  با اشاره به مسائل اجتماعی و خطراتی که زنان جامعه را مورد هجمه قرار داده، به  آسیب شناسی دراین خصوص پرداخت و آنرااز سه منظر روانی،اجتماعی و خانوادگی مورد بررسی قرار داد.

وی تصریح کرد: آسیب اجتماعی موجب فلج کردن نیروی اجتماعی است،ستوان یکم خمر اعلام داشت: روح بشر فوق العاده تحریک پذیر و سیری ناپذیر است،از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می‌گردد.

Qambarani@

مدیران-2-مهندس حسن خمّر

جناب مهندس حسن خمّر.مدیرکل سابق شیلات سیستان

فرزندحسین(ازبنیانگذاران زهک)

 متولد1349وازمعتمدین طایفه درشهرستان زهک

 تحصیلات کارشناسی ارشدکشاورزی (علوم دامی)

سوابق کاری اداری:

15سال معاون اداره کل شیلات سیستان، 4سال رئیس کشتارگاه صنعتی محمدابادزابل، 4سال مدیرکل شیلات سیستان

QAMBARANI@

معرفی کتاب-5-قصه های کودکی

Qambarani@

شهدای طایفه-6-شهیدمحمودرضازابلی(خمّر)

شهیدمحمودرضازابلی(خمّر)
فرزندسردارمحمدنبی خان کمبرانی(خمّر)
تاریخ ولادت:1339/1/2
تاریخ شهادت :1361/1/2
عملیات منجربه شهادت:عملیات فتح المبین
محل شهادت:دشت عباس
آرامگاه:بهشت محمد(ص)قبورمومنین
Qambarani@

شهدای طایفه-5-شهیدعباس خمّر

شهیدعباس خمّر
نام پدر:غلام
محل شهادت:شلمچه
تاریخ تولد:1348/5/2
تاریخ شهادت:1367/3/4
گلزار شهدا:بهشت مصطفی زابل-قطعه3-ردیف33
زندگینامه شهیدعباس خمّر
عباس خمّر در سال 1348 در یکی از روستاهای بخش شیب آب شهرستان زابل در یک خانواده ی مذهبی چشم به جهان گشود. تحصیلاتش را تا اخذ مدرک سیکل ادامه داد. از سجایای اخلاقی برجسته ای برخوردار بود. همواره بر لبانش خنده و تبسّم نقش می بست. مقیّد به خواندن نماز در مسجد بود.
بر اثر علاقه ی شدیدی که به حضور در جبهه داشت، در سال 1363 به خیل انصارالحسین(ع) پیوست و از این طریق موفق شد به صفوف لشکریان اسلام در کربلای خوزستان بپیوندد. سرانجام پس از ابراز رشادت ها و دلاوری های فراوان در مصاف با بعثیون عراقی در تاریخ چهارم خرداد ماه 1367 در منطقه ی شلمچه در سنّ 19 سالگی به فیض شهادت نایل آمد.
پیکر مطهرش پس از هفت سال از شلمچه به زادگاهش انتقال یافت.
Qambarani@

گالری-6

عکس ماهواره ای کلات امروزی
باغات وزمینهای موروثی طایفه کمبرانی که امروزدردست بیگانگان است

QAMBARANI@

سوالات درسی تاریخ درکتب تحصیلی کشورپاکستان

Q: Who succeeded Mirwani rulers of Kalat
ANS: Qambrani
Q: Who was first Khan of Kalat
ANS: Khan Ahmed Khan.
Q: What was the designation of Baloch king of Kalat
ANS: Khan
Q: When did British occupy Kalat
ANS: In 1839.
Q: When was Khan Mehrab Khan  martyred by British Army
ANS: In 1839
Q: Who were the first Brahvi speaking rulers of Kalat
ANS: Mir Hassan was the first Brahvi rulers of Kalat State & he belonged to Mirwani tribe.
Q: When did Ahmedzi dynasty was established at Kalat
ANS: In 1666
Qambarani@

ورزشکاران-5-حاج محمدخمّری ثانی-فوتبال

حاج محمدخمّری ثانی
پیشکسوت فوتبال شهرزاهدان
عضوهیات فوتبال استان سیستان وبلوچستان
مسئول کمیته ارزیابی ونظارت هیات فوتبال استان
Qambarani@

پیام زندگی-5

برابر تعالیم اسلامی
انفاق وکمک؛
اول باید به ذوی القربی یعنی فقراوایتام هم طایفه ای برسد تاغریبه ها
یسئلونک ماذا ینفقون قل ما أنفقتم من خیر فللوالدین والأقربین و الیتامی ‌َو المساکین و ابن السّبیل و ما تفعلوامن خیر فإن الله به علیم. 
(ای پیغمبر) از تو سؤال می‎کنند در راه خدا چه انفاق‌ کنیم؟بگو هر چه از مال خود انفاق کنید درباره پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان‌ رواست و هر کار خیری می‎کنیدخداوند از آن آگاه است (سوره بقره، آیه 215)
نکته:
آیامی دانید خمس هم بااجازه نماینده مرجع تقلید درشهرستان موردسکونت،می تواندبه فقرای نزدیک وخویش وقوم تعلق گیرد.
Qambarani@

دوستی و رفاقت در سیره ی شهیدسردارسرتیپ عباسعلی خمّری

یا در این گروهان، یا برمی گردیم!
به یاد دارم شهید خمّر با حسن سلوک و ارتباط تنگاتنگی که با نیروهای تحت امر خود داشت، سنگر به سنگر می رفت و در جمع نیروها می نشست و با آن ها صحبت می کرد و خود نیز جلوتر از گفتارش مرد عمل بود و عجیب در دل نیروهای بسیجی جا داشت. مضاف بر آن هنگام مرخصی از جبهه، با جمع دوستان به دیدار خانواده های شهدا و رزمندگان می رفت. مجموعه ی این خصال نیک به همراه خوشروئی و تواضع فوق العاده، نیروهای بسیجی را مجذوب او کرده بود.
بنابراین زمانی که شهید به جبهه می رفت، جمع زیادی از دوستان و وابستگان و آشنایان با ایشان به جبهه می رفتند. قبل از عملیات کربلای پنج، در سازماندهی نیروها و تفکیک آن ها در گروهانهای تحت امر گردان، صحنه ی تماشایی و عجیبی به وجود آمد. بر اساس فرمول سازمانی، هر گروهانی، می بایست تعداد مشخصی نیرو داشته باشد. در هنگام گروهان بندی، ناگهان متوجه شدیم که تعداد زیادی از نیروهای گردان یعنی بیش از تعداد سازمانی یک گروهان، داوطلبانه و مصرانه، اصرار داشتند که در گروه های تحت امر شهید باشند و اصلاً قانع هم نمی شدند که در گروهانی دیگر بمانند.
قاطعانه می گفتند: « یا در گروهان شهید خمر می مانیم و یا به شهر و دیارمان برمی گردیم ».
آری این اشتیاق و علاقه ی وافر بسیجیان به ایشان نبود مگر به خاطر حسن خلق، مدیریت والا و تواضع بیش از حد با نیروهای تحت امر.
شهید، مسئول واحد تبلیغات سپاه زابل بود. در ایام مسئولیت ایشان نهایت صمیمیت و برادری بر واحد حاکم بود و در واقع او فرمانده قلبها بود.
این جوّ ناشی از شگردهای خاص مدیریتی شان بود. مدیریت شهید به گونه ای بود که تازه واردها اصلاً متوجه مسئولیت ایشان در واحد نمی شدند. جزئی ترین کار واحد چون رنگ آمیزی دیوارهای شهر برای شعارنویسی و نصب پلاکارد، همان لذتی را برای شهید داشت که اِعمال ریاست می توانست برای دیگران داشته باشد.
یکی از ابتکارات ایشان این بود که جلسات هفته گانه ی واحد را با ظرافت خاصی که موجب تکلف برای برادران نباشد، به منزل همکاران برده بود. این جلسات کاری که همراه با قرائت قرآن و برگزاری ادعیه ی مرسوم، کمیل و توسل و... بود، معنویتی خاص را به جمع برادران می بخشید و آنان را به یکدیگر نزدیک تر می کرد. کتاب لحظه های سرخ، ص 76 وص 135.
Qambarani@