کاپیتان خلبان علی عمید(خمّر)
فرزندمرحوم زنده یادغلامرضاعمید(خمّر)
خلبان MD شرکت سهند(پروازهای داخلی -خارجی)که البته در مباحث آموزشی پروازجزء نوادرهستند.
خاندان عمیدازخمّرهای منطقه تلفک سیستان می باشند.
qambarani@
حاج حسن صادقی خمّرفرزندمرحوم حاج علی خمّر (یکی ازبنیانگذاران زهک) ریش سفید فامیل درشهرستان زهک هستند.ایشان دردوره سوم شوراها چهارسال درشورای شهر بعنوان رئیس شوراافتخار خدمت داشتند وخدمات ارزنده وچشمگیری برای اهالی این شهرستان خلق نمودند که مهمترین دستاوردشان ارتقاءبخش به شهرستان می باشد.وی شش سال بعنوان معاونت شورای حل اختلاف زهک خدمت نموده است.
حاج حسن خمّراز جایگاه مردمی بسیار بالایی دربین مردمان طایفه برخوردارندوهمواره برای رفع مشکلات وگرفتاریهای آنهادغدغه وتلاش دارند.
qambarani@
گفتگوباجانبازشیمیایی هشت سال جنگ:علی خمّر
لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
علی خمّر، فرزند موسی، متولد روستای اسماعیلآباد ینقاق در سال 1342.
چه سالی وارد جنگ شدید؟ چند سال داشتید؟
بهعنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران از فروردینماه سال 63 در سن 18 سالگی وارد جنگ شدم و تا فروردینماه سال 65 در جنگ حضور داشتم.
کدام جبهه خدمت کردید؟ غرب یا جنوب؟
تنها در منطقه عملیاتی فاو و جنوب کشور بودم.
چگونه به جبهه اعزام شدید؟
ابتدا دوره آموزشی سربازی را در بیرجند گذراندم و از آنجا به شیراز اعزام شدم و پس از آن نیز به لشکر 30 پیاده گرگان پس و از آن در مناطق عملیاتی حضور یافتم.
عملیات هایی که بودید؟
تنها در عملیات کربلای 5 منطقه عملیاتی فاو ..... مسئول پیک بیمارستان لشکر بودم و نامههای مجروحها را جابجا میکردم.
در خانواده شما فرد دیگری هم جانباز و رزمنده هست؟
در خانواده جانباز با درصد بالا نداریم مجروحیت سطحی داشتهاند، پدرم و سه برادرم نیز در جبههها حضور یافتهاند.
چگونه جانباز شدید و چند درصد جانبازی دارید؟
صدام منطقه عملیاتی فاو را دو بار بمبباران شیمیایی کرد ما شیمیایی شدیم. با خنده .... به در صد نمی رسه 10 درصد.
غیر از ریهها جای دیگری از بدنتان نیز دچار عوارض شده است؟
بله پشت بدنم هوا که سرد باشد تاول میزنه و بسیار دردناک است. چشمانم در زمستان متورم میشوند و به رنگ سرخ در میآیند و از آنها اشک سرازیر میشود. وقتی ناراحت می شوم ( از مشکلات و بار زندگی ) وسایل خانه را به هم میریزم و فرزندانم را کتک میزنم، اثرات گاز خردل است.
از سال 72 تحت نظر دکتر محمدحسین بکس آبادی در بیمارستان قائم مشهد بودم و حالا به دلیل مشکل مالی امکان رفتن به مشهد را ندارم. پیشازاین به استانها اصفهان، تبریز و... نیز برای درمان رفته بودم.
درباره اوضاع مادی و اقتصادی خود و خانواده و چگونگی تأمین هزینه درمان توضیح دهید؟
هیچ منبع درآمدی و توان کار کردن ندارم امورات زندگیام توسط همسر و با کارگری گذران میشود.
هزینه بیمارستان و درمان نیز توسط مردم روستا و خیرین تأمین میشود. برخی مواقع هم بیمارستانها و دکترهایی که به آنها مراجعه میکنم به دلیل مشکلات مالی از من پول نمیگیرند.
هزینه درمان بسیار بالا است وقیمت هرآمپول من3میلیون تومان است.
کار روزانه شما به چه صورتی هست؟
تنها باید استراحت کنم و دارو استفاده کنم. هوای آلوده و تحرک زیاد باعث میشود تا تنفسم بند به یاد و زندگی برام سخت شود.
qambarani@
دانش آموز عارف خمری ؛صوت زیبایی درزمینه تلاوت آیات قرآن کریم دارد.وی عضومدرسه قرآنی توحیدشهرستان زهک بوده ودراین مدرسه درحال فراگیری علوم قرآنی وحدیث می باشند.ایشان همواره درمحافل قرآنی شهرستان اقدام به تلاوت آیات قرآن مجید می نماید.«حسین صباغی»، مدیر مدرسه قرآنی توحید،برای این دانش آموز آینده درخشانی رادرخصوص قرائت قرآن متصورمی باشند.
کاپیتان خلبان مرتضی ظروفچیان
فرزندخانم مباشری(خمّر)
نوه دختری کدخداغلامحسین کمبرانی مباشری
اخذمدرک خلبانی پروازازدانشگاه نیویورک ایالات متحده آمریکا
ایشان اوایل انقلاب خلبان اف ۱۶ بودندو بعد از جنگ، خلبان ثابت هواپیماهای مسافربری ایران ایرهستند. خلبان ظروفچیان روزانه چند پرواز در خطوط آسمان درمسیرهای داخلی وپروازهای بین المللی دارند
qambarani@
باخبرشدیم جناب آقای غلامحسین خمّروفرزندایشان مجتبی خمّر دراقدامی خیرخواهانه،قلک های پلاستیکی بصورت رایگان به تیراژ بسیارزیادجهت کمک به جمع آوری اعانات برای بیماران هموفیلی زاهدان به نمایندگی کانون بیماران هموفیلی ایران دراستان سیستان وبلوچستان تهیه وتحویل دادند.
جاداردازطرف همه هم طایفه ای ها ازاین اقدام خداپسندانه این پدروپسرمهربان تقدیرگردد
qambarani@
درمنطقه سیستان دوروستا به نام دولت آبادوجوددارد.
یک روستادرمنطقه شیب آب ودرتابعیت شهرستان هامون ودیگری دربخش میانکنگی ودرتابعیت شهرستان هیرمند.اتفاقاًدرهردومنطقه نیزمردمانی ازطایفه خمّرازدیربازسکنی داشته اند.دراین پست ،به معرفی روستای دولت آبادهیرمندپرداخته می شود.در غرب روستای خمک علی جنگی در شهرستان هیرمند روستای آباد و زیبایی بود بنام دولت آباد من سی سال قبل یا بیشتر با مرحوم پدرم آنجا رفتم با فرد سالخورده اما جذاب ، خوش برخورد و بزرگ منش و بلند قامت آشنا شدم ، بعدها پدرم ایشان را اینگونه معرفی کردند ؛ ایشان کدخدا عباسعلی برادر استوار خمّر و هردو پسران مرحوم کدخدا رضا خمّر هستند.
کدخدا رضا خمّر در ضمن نصیحت به فرزندش کدخدا عباسعلی گفته بود ، پسرم با فامیل و همسایگانت طوری رفتار کن که اگر روزی در منطقه قحطی شد و مجبور باشی نقل مکان کنی ، دور و برت خالی نشه و و بخاطر جور زمانه احترامت را در فامیل از دست ندهی ، و فامیل تورا عاشقانه دوست داشته باشند - سرهنگ حسینعلی خمّری فرزندزمان
qambarani@